دیشب برای روز پدر رفتیم خونه پدرشوهرم.یه جاری هم دارم که اونا هم بودن خانواده همسرم و جاریم ترکن من فارسم اما ترکی و بیشترشو متوجه میشم.مادرشوهرم به ترکی گفت چرا همش ماستم آب میندازه کسی جوابشو نداد بعد رو کرد به جاریم به ترکی گفت این که نمیفهمه من چی میگم منم گفتم چرا میفهمم خب چی بگم ماستت آب میندازه همش بزن.تا آخر شبم فقط به جاریم و بچه هاش محبت کرداز حرص ۴بیدار شدم خوایم نمیبره.همسرمم بود ولی اومدیم خونه چیزی نگفتم حوصله طرفداریاشو از ننش نداشتم شما بودید ناراحت میشدید؟چکار میکردید؟؟؟به شوهرتون میگید؟دلم میخواد واگذارش کنم بخدا فقط ...
اینجا حرف اول و آخر و تاریخ عضویت هرکس میزنه.یچیزی مثل شناسنامه برای هویت افراد... بسیار مهمه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
میدونی شوهرت برعکس گاردمیگیره یه مدت خوب رفتارکن جلوش بامامانش تاخیالش راحت بشه باهاشون سرجنگ نداری بعدا برای چیزای مهم تر بهش بگو بعدم خودت باید جوابشو بدی محترمانه چون شوهرت نمیتونه بین شما و مادرش یکیو انتخاب کنه