از کجای این روزگار گله کنم ؟
اون از مادرم که 15سالگی منو مجبور به ازدواج کرد
اون از پدرم که بهش گفتم نامزدمو نمیخوام مجبورم کرد طلاق نگیرم
اون از خانواده همسرم که سال اول زندگی به پسرشون گفتن ما نوه میخوایم
الان من یه دختر 20ساله با شوهری که واقعا بهم حسی نداریم با یه دختر ناز 1/5ساله
خدایا همه درا به روم بسته شده 💔
امشب خبرم روز مرد بود خانوادم اینجا بودن کیک گرفته بودم و کادو اومد هنو کیک نخورده میگه اه چه کیک کهنه ای ؟منم خندیدم
اونا که رفتن گفت دلستر رو تو خوردی گفتم نه بچه خورده شروع کرد به اینکه دروغ نگو خوردی بگو خوردم همش دروغ میگی ب من 😓
سعی کن رامش کنی.سیاست بخرج بده رابطه رو بد نکن خوبش کن دختر جان
داشتم ظرف میشیتم عصبی شدم قاشق محکم پرت کردم تو سینک بشقاب شکست
زندگی همینه عزیزم
همش درد همش غصه
برای من که همش شد درد نداری و بدبختی و فقر
همین که اوضاع اقتصادی خوب شد ، خدا یه داغ گذاشت تو دلمون که راه نفسمون رو بند بیاره😔
