رهی پسر داستانه که خانوادش وقتی بچه بوده کشته میشن بعد این با خانواده اردکانی ها زندگی میکنه که پدر برای کار های سیاسی میمیره و بقیه تبعید میشن
رهی هنگام که دارن میبرنشون محل تبعید فرار میکنه و میره پیش خانواده بهادری ها
که خیلی خانواده به نامی بودن و با شاه نشست و برخاست داشتن سر در این خانواده اقدس الملوکه که بهش میگفت عمه
ولی در اصل مادر بزرگش بوده
و حالا اقدس الملوک مرده به این بدبخت نمیخوان ارث بدن و میخوان گم و گورش کنن
بدبخت ایقدر زدن که الان از ترس لکنت گرفته