سه ساله ازدواج کردم ی دختریساله دارم طبقه بالای مادرشوهرمیم شوهرم یهفته سرکاره ی شهردیگه یهفته دیگ هم بیکاره توخونه همش پایینه شبی یساعتم دخترمومیبره منم بامادرشوهرم ایناقهرم خونشون نمیرم شوهرمم خونه بابای من نمیاد.خلاصه خیلی وابستشونه هرتصمیمی میخادبگیره نظراونابراش مهمه من هرچی بگم این کارونکن بازم انجامش میده وتاالان سه چهاربار قهرکردم رفتم خونه بابام بازبرگشتم وتغییری نکرده بعضی وقتادیگ اصلانمیتونم تحمل کنم
باید از اونجا بری تا نری وضعیت همینه
مطمئن باشید درست نمیشه
هر روز سوره یس و مزمل و طلاق بخون
وقتی میبینی تغییر نمیکنه خودتو بزن به بیخیالی صذرصد جوابه
خونتو با آرامش جدا کن به یه بهونه ای حالا کوچیکی یا هر چی خود ب خود درست میشه
عیب ندارد سازش کن عزیزم
این ها نقطه ضعف تو رو بلد شدن و تو داری الکی حرص میخوری
اون ها پایین شاد و خوشحال کنار هم هستن
ببین بیمحلی کن چطور بهت میگه چیزی شده ساکتی
و تو میگی نه من آرامش میخام کاری به کسی ندارم تمام
تاجدا بشی اینطور رفتار کن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
