من چیکار میکنم اینجا ؟
تو این تنهایی 😔
من باید الان باید امشب کنار تو میبودم کنار خانواده خوشبختت
من باید سر شب تو برف و باد بین راه همدان و قروه میبودم و دستم تو دستای گرم تو بود
من باید الان تو جمع قشنگ شما و تو بغلم مهراد کوچولو بود و چای گرم مامان فاطمه را میخوردم و چشمم خیره به تابلو فرش نقاش جوان و اون گلدون قشنگ و خوشبخت تو دنج کنار مبل زرشکی ...🕊