2777
2789

سر سفره بودیم داشتیم شام میخوردیم


بابام به داداشم گفت نره خر هنوز تو خونه ای میخوری میخوابی هیچکاری نداری

داداشم نتونست خودش کنترل کنه بغضش ترکید دستشو گرفت جلوی دهنش گریه کردم رفت تو اتاقش صدای داداشم شنیدم میگفت چرا هیچکی من دوست نداره دیگه میخوام با همتون قهر باشم حرف نزنم با هیچکدومتون بعد صدای بابام میومد میگفت ۳۷ سالش شده ولی هنوز تو خونه ماست


بنظرتون فردا چیکار کنم تا داداشم حالش خوب بشه 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

داداشت یه فکری به حال خودش بکنه دیگه داره 40 سالش میشه

یه مرد که پولدار میشه، احساس می کنه به زنان بیشتری نیاز داره؛ اما... یه زن که پولدار میشه، احساس می کنه به هیچ مردی نیاز نداره‌...!

آخی 

سرکار نمیره؟ 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

هیچی رمان بگذره بهتر میشه 

اخلاق پدرت رو هم اونم می‌شناسه 

ولی چه عجیب ک میگه قهر میکنم و دوستم ندارید و گریه می‌کنه حس کردم پرنسسه

خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزه‌گان»شادمان شوند.                                               وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان!                من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم                                      💔همین قدر تلخ💔.                              
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز