ایا مادر خوبی هستید ؟

من انقدر سختگیر نیستم پسرم سه سال و چهار ماهشه و الان بیشتر از یکسال که میره مهد؛ البته مهدشو با تحقیق کامل انتخاب کردم

کار خوبی میکنی...انشالله بزرگتر بشه ازین وابستگی در میاد.تحملتو بالاتر ببر

واااااي خدا مال من كلاس اول پدرمو در اورده الان از سر درد دارم ميميرم از صبح بايد بگم بنويس بنويس ديونم ميكنه تا بزنمش

همین که شب تا صبح راحت میخوابین خدارو شکر کنید..۶ ماهه تو حسرت یه خوابه ۳ ساعته هستم...خخخخ

سلام نه من مادر خوبی نبودم ..چون همیشه نگران کثیف شدن خونه بودم نذاشتم روی دیوار خط بکشن ...دلم برای خط دیوارشون تنگ شده ...نذاشتم گل باز کنن و خودشونو کثیف کنن دلم برای لباسهای کثیفشون تنگ می شه ...نذاشتم عروسک هاشون خراب کنند و خشم شون رو رو اونا خالی کنند دلم برای عروسک های چشم دراومده دست وپا شکسته تنگ می شه ...دلم برای دفترهای گوشه  جمع شده ...کتابهای خط خطی ... مدادهای بی نوک ... کفش های ساییده شده ... ماژیک های بی نوک ... نمرهای کم شده با ورقه های مجاله که من نبینم تنگ می شه ... دلم برای بغل گرفتن شون تنگ می شه چون دیگه تو بغلم جا نمی شن ...دلم برای بوی پوشک ها . .پودر بچه ..بوی شیر ترشیده ... بوی دست هاشون ... حموم کردن شون ... صدای دندون های تازه دراومده روی ظرفهاشون تنگ می شه ... دلم برای اشتباهی حرف زدنشون تنگ می شه ..جمله های پس و پیش ..همه وهنه تنگ می شه...اینا رو کفتم تا بدونید زمان خیلی زود تمام می شه ... واونقدر زود بزرگ می شن که دلتون مثل دل من تنگ می شه ...پس مادری خوبی باشید و از بزرگ شدن شون لذت ببرید

اخیییی حق داری واقعا.پسر منم تا حدودی نق نقو هست...چشمم به اینده هست بهتر بشه.ولی ماشالله دخترت بزرگه ،واسش وقت بزار بازی کن..بعد  برو دنبال کار خودت نق زد توجه نکن..

پسر منم اینجوری بود تا خود صبح جیغ میکشید ولی چنان روحیه ای داشتم که نگو با ذوق بهش شیر میدادم نگران نباش به غذا که بیوفته خیلی بهتر میشه

دخترم ۳سال و نیمشه

خودم۲۲سالمه

خیلی عصبی ام.خیلی سرش داد میزنم.اون بچس کارای بچگونه میکنه

اخیییی چقدر قشنگگ...من این روزها به این حرفها شدیدن احتیاج دارم..

اشکال نداره..خیلی ها هنوز تو این سن پیش مادرشدن میخوابن..اصلا عجیب نیست.

مرسی عزیزم.پسر من خوابش تنظیم هست ولی هر یک ساعت و نیم بلند میشع شیرمیخواد..ندم خونه میزاره رو سرش.خخخخ