من ۲۰ سالمه اون ۲۲ . اشنائه ولی فامیل نیست . تاحالا با هیچکی نبودم چون از رابطه های بچه بازی و لاشی بازی بدم میاد . یسال بود دوسش داشتم بخاطر شخصیتو اخلاقش . امارشو دارم اونم با هیچکی نبوده دقیقا مثل خودم چون از رابطه های آبکی بدش میاد . تو این یسال به هیچکی نگفتم ولی فهمیدم اونم خوشش میومده اما چون گارد دارم و عین سگم میترسیده بگه . گف بیا اشنا شیم قسم میخورم تا هروقت بخوای حتی دستتم نگیرم بعد ۶ ماه هم اگ همه چیز اوکی بود میام با بابات حرف میزنم . ولی بچه ها هرچی فکر میکنم اینده ای ندارم باهاش بخاطر شرایط خودش و خانوادش . بابای منم هیییچوقت قبول نمیکنه فقط الکی گند زده میشه تو یسری حرمت ها و ازادیامون و رفتوامدای خانوادگیمون . بعدشم هم اون بچس هم من . بنظرتون کار منطقی کردم که بیخیال دلو احساسم شدم ؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!