سه ماهه که ازدواج کردم
خواهرشوهرو مادرشوهرم دست از زندگیم نمیکشن
همش فضولی میکنن
وقتی شوهرم سرکاره روزی صد بار بهش میزنگن امار کل زندگیمو درمیارن
وقتی ام میاد خونه بجااینکه بامن دوکلام حرف بزن همش بااونا اس ام اس بازی میکنه
شوهرمم ازهمه بیشورترو نفهم تره
همیشه ترجیحش اونان حتی اگه ناحق بگن
تو حرفاشونم همش از کن بد میگنو منو سرزنش میکنن
میگم پاقدمش بده خرج کنه زندگی بلد نی حسوده جادوگره دروغگوعه و... هرچی صفته بده بدون اینکه ازخدا بترسن پشتم ب شوهرم میگن
دیگه میخوام واقعنی جادوگر شم جادویی دعایی طلسمی وردی چیزی هست بخونم یا نابود شن یا گورشون گم شه از زندگیم
هررزو شوهرم میگه برو خونه بابات من اینارو ول نمیکنم
بخدا خون کردن دلمو
یه قرون پولم بهم نمیده
بخدا تواین 3 ماه امدازه کل عمرم فقیری کشیدم هیچوقت نبوده تو کارتم زیر 50 هزار پول باشع
کاسه صبرم دگ شکسته