وای بهترین لحظه زندگی ادم اون لحظه ای که اون فسقلی رو میبینی داره گریه میکنه فسقلی بعد لپش زدن به لپم من سبزه ام و همسرم سبزه تند با صورت کشیده یک نی نی سفید سفید با صورت گرد بهم نشون دادن همینجوری اشک میریختم گفتم عینک ندارم بیارینش نزدیک حالا میخواست شیر بخوره سرتق جیغ میزد نمیخورد انقدر کوچولو بود بوی فرشته ها رو میداد همونقدر پاک پاک
الهی به پهلوی شکسته حضرت زهرا نصیب همه منتظرا بشه ان شاله یکی یکیشون تجربهذبکنند بیاین بگن از تجربه شون
به سال اول خیلی سخته
الان که دیگه بسلامتی پس فردا زایمانته
ولی سر بچه بعدی اینکارو کن
من خیلیییی شدید ترش میکردم
شامم رو ساعت ۶:۳۰ الی ۷ میخوردم بعدش میرفتم یکم پیاده روی میکردم، شبش هم زیر سرم دوتا بالشت میذاشتم، دیگه راحته راحت میخوابیدم اصلا ترش نمیکردم دیگه
اگه ترسناک بود هیچکس بچه دوم نمیاورد گلم.تازه اینکه میگن عمل چیزی نیست هیچی نمیفهمی من از کسانی شنیدم که یبار یا دوبار سزارین شدن بعد ترسی نداشتن اگه سخت بود دیگه باردار نمیشدن یا دومی رو طبیعی میاوردن حداقل دوباره پول اضافی نمیدادن که سزارین بشن
منم بیحسی بعدشم پمپ درد بعدش هم دوازده ساعتی یک شیاف فقط خواستی از بیمارستان بیای بیرون قبلش شیاف بزار من ویلچر هم گفتم نمیخوام خیلی بد بود راه رفتنش
بچه ها هرچقدر هم امکان دارین استراحت بکنید اون راه رفتنها رو برید ولی مراقب خودتون هم باشید بعدا ادم کم میاره گوشت گوسفندی تازه ماهیچه خیلی خوبه
