2777
2789

دو قطبی دارم  هر موقع تو فاز افسردگی میرم  

سر قضیه میرسه به خانوادم 

تو نوجوونی بابام میگفت تو هیچی نمیشی. هیچیییی 

منم با معدل ۲۰  از لج بابام رفتم فنی  

رشتم دوست نداشتم 

هر موقع بستری میشه بابام   وقتی میرم بیمارستان دوستام میبینم که بخش های مختلف کار میکنن 

بازم اونجا میگه هیچی نشدی 

این میشه میرم تو فاز افسردگی افکار خودکشی ‌‌‌ 


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خودکشی اول بدبختیه ادمای بد بعداز مرگشون میرن جهنم و عذاب میکشن ولی کسی ک خودکشی میکنه بعداز مرگ خدا حتی سراغش نمیاد ک عذابش بده تو تاریکترین ظلمات رها میشه بدون اینکه بفهمه چی قراره سرش بیاد

 سعی کن حرف پدرو مادر را جدی نگیری اونا مثلا دارن دلسوزی میکنن اینو من وقتی مادر شدم فهمیدم مثلا به بچم میگفتم اینقدر نخور داری میترکی از چاقی چون واقعا نگرانش بودم ولی بعد خیلی ناراحت میشدم از حرفم چون باعث میشدم اعتماد بنفسش از بین بره ولی خدا میدونه از روی نگرانی بوده بابای توهم همینه برات مهم نباشه نیازی نیست خودتو برای والدینت ثابت کنی سعی کن خودت از لحظه هات لذت ببری والدین هم یکی مث بقیه فقط باید احترام گذاشت همین 

خودکشی اول بدبختیه ادمای بد بعداز مرگشون میرن جهنم و عذاب میکشن ولی کسی ک خودکشی میکنه بعداز مرگ خدا ...

من الان ۳۵ سالمه بالای ده سال متاهلم 

همش تو فاز غم افکار خودکشی دارم از اینکه هیچی نشد بچه ی به درد بخوری نبودم 

ماملن منم همیشه این حرفارو تو خونه میزنه اینقد خوب بودم حتی فامیل هم بهم حسودی میکردن بخاطر بچه هاشون اینقد زبل بودم و تو هرکاری میرفتم توی موفق بودم الان ۱۸سالمه اندازه یه بچه ۷ساله نمیتونم خودمو زندگیمو جمع کنم همه چیم قاطی شده ذهنم زندگیم همس گیر میدن همش دیگه دیوونه سدم از دستشون یه بار نشد خونه ما آروم باشه و غرغرا ماملنم نباشه حالا هم دوستامو میبینه تو خیابون میاد میگه وایی دوستتو دیدم یه خاااانومی شده که نگو درحالی که میدونم چه غلطایی میکنه اون خاانوم به قول مامانم خیلی ظاهر بینه یکی میره رشته فنی اونو میزنه تو سرم اون یکی میره نظری اونو باز میزنه تو سرم تکلیفش با خودش معلوم نیست نمیدونه چه خوبه چی بد مارم دیوونه کرده همشم حرف حرف خودشه یه بار به خلاف حرفش بریم تا یک ماه مغزمونو سرویس میکنه دیگه دیوونه شدم نمیدونم بشم اون بچه خوبه که همش به حرف خونوادشه کار میکنه تو خونه ظرف میشوره ساکته با حجابه سرش تو یقشه یا بشم فرزند ناخلف و کار خودمو بکنم(کاری هم نمیکنم فقط میخام خودم یه گوهی بخورم تو آینده ای که دارن گند میزنن توش)و هزارتا نفرین و آه از خونوادم بشنوم چون اونا همسن من بودم ازدواج کرده بودن بچه بزرگ میکردن من خودم هنوز بچم!!!!دیگه رد دادم نمیدونم

خواهر عزیز جان شوهرت لایک نکن دیگه اه

ماملن منم همیشه این حرفارو تو خونه میزنه اینقد خوب بودم حتی فامیل هم بهم حسودی میکردن بخاطر بچه هاشو ...

کارایی که میگن بکن تهش میشه شوهر و ازدواج آخرشم میگن خودت خواستی یعنی جوری کارشونو میکنن حرفشونو میزنن که آخرش یه اشتباهی تو زندگیم شد بگن ما که گفتیم خودت نکردی یا تقصیر خودت بود ما راهنماییامونو کردیم بعدم خودشونو میکشن کنار خودمم و بدبختیام و درگیریایی که برام درست کردن خودمو میندازن به جون خودم اینقد مغز خودمو میخورم و میخورن تا بمیرم آخرش

خواهر عزیز جان شوهرت لایک نکن دیگه اه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز