من تازه بچه کوچیکه هم هستم ۲ تامون تو یک شهر غریبیم من درس میخونم ولی خواهرم شوهر داره
مردم تا بچه شون جایی میره مدام زنگ میزنن مادرم انگار نه انگار منم بچه شم مدام با خواهرم تماس میگیره وقتی که میرم خونش میبینم اما اون روزی زنگ زدم رد ام کرد جواب نداد بعدش ام زنگ این کار ۱ بارش نیست که زنگم نمیزنه مدام هست خط روبیکا ابجیم دست منه پیام داده بیا واتساپ تصویری نمیدونست که دست منه چون برای خواهرم هست اون شوهر و بچه دارع حداقل دلخوشی داره من چه دلخوشی دارم اگر میتونید ارومم کنید
اروم باش عزیزم
بهتر تو زندگی خودتو بساز شایدم یه مشکلی پیش اومده
شوهر خواهرت آدم خوبیه؟
مثلا خواهرتو اذیت نمیکنه
تابوده همین بوده.من توشهرغریب ودور بایه بچه سه سال کل خانوادم بیخود وبیجهت حتی حالمم نمیپرسن.نه زنگ داریم نه رفت وآمد.دقیقا مث مرده.اونوقت بقیه خواهربرادرا دورهم جمعن.
توجه نکن.توخودت روبساز.درست بخون پیشرفت کن.هرکسی زندگی خودش می‌سازه درنهایت.سعی کن مستقل باشی ونیازب محبت کسی نداشته باشی ک ضربه میخوری.اگرم محبت میکنی بی توقع کن.خواهرت حتما نیازمند توجه و مادرت میبینه که شماقوی هستی توجهش روکمترمیکنه.دقت کردی تو جوجه های گنجشکا؟پدرومادربه اون بچه ای که زرنگ کاری ندارن.بیشترتوجهشون روضعیف.دیدت روبازکن تاازین فکرا راحت شی.انشالله موفق وشادباشی
