2777
2789
عنوان

هر صبح تو خونه ی ما دعواست بخاطر پسرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1528 بازدید | 98 پست

منم با پسرم همچنین مشکلاتی دارم! 

انگار بچه های اول این مدلی میشن! 

وابسته آن و همش باید یکی دیگه کاراشون رو بکنه!

اما بچه ی دومم که دو سالشه از همین الان مستقله و همش دلش میخواد خودش کاراش رو انجام بده 


منم صبح که پسرم میخواد بره مدرسه باید خودم آب بزنم صورتش! کلاس سومه

منم داغونم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه مدت این کارو کردم دیگه گندش دراومده بود اگه نگم برو حمام امکان نداره بره

خب پس. منم تو این سن واسه حموم رفتن اذیت میکرد.

دو بار رفته بود مدرسه.

بغل دستیش گفته بود چقدر بو عرق میدی!!!

الان هفته ای سه بار میره حمام!

بچه اس زیاد حساس نشو زیاد بهش گیر بدی لجبازیش بیشتر میشه سعی کن با آرامش رفتار کنی استرس تورو میبینه ...

اینقدر اهصبانیم کرد که گفتم اگه ظهر دیدی درو باز نکردم بدون ازین خونه رفتم

لجبازی یا تظاهر به عدم توانایی......فقط نشونه یه چیزه. اون بچه شدیدا به محبت احتیاج داره. مهربون باش

به نظرم الکیه 

من خیلی صبور مهربون 

الان بچه ۹ ساله ام لوس تنبل 

هر روز اعصاب خوردی 

پرخاشگر عصبی هم شده 

اشتباه از خودم بوده 

سختگیری نکردم 


💚خدایا سپاسگزارم بابت لطف بیکرانی ک در حق ما میکنی❤خدایا هر روز درهای سلامتی،عشق،امید،نور،برکت،ثروت و فراوانی را به روی ما بگشا❤❤الهی امین❤❤

من با پسرم ریاضی کار میکنم.

مثلا سر جواب یک سوال! میگه نه تو اشتباه میگی!بعدم با سر و صدا و قیل و قال!, 

من میگم جواب من اینه به این دلیل.

میره مدرسه برمیگرده میگه مامان جواب تو درست بود.


این خیلی اوضاعش خرابهحتی یقه ی لباسشم من درست میکنم ، همش میگه نمیتونم

پسرا همینن

داداش من با ۱۷ سال سن سر اینکه رو موتور باید کلاه بزاره و لباس گرم بپوشه با مامانم دعوا داره 

بعد مامانم میگه اخی هنوز بچست

۱۷ سال بچس؟

سطح دغدغه هیچکس مسخره نیست؛ موضوع اینه که ما از اون سطح گذشتیم یا هنوز بهش نرسیدیم.

ن من، ن برادرام همچین مشکلاتی ایجاد نکردیم. مگ ما بچه و نوجوون نبودیم؟ تربیت و محیط خیلی مهمه.

یادمه ۱۰ سالش بود برادرم ی حرفی رو از خونه برد بیرون بابام جوری باهاش برخورد کرد ک تا اخر  ک ازدواج کرد رفت تکرار نکرد😂.

در کل مودب بود.

اگ من ناز میکردم غذا نمیخوزدم  دیگ بهم غذایی تعلق نمیگرفت حتی اگ پشیمون میشدم. احترام سر سفره و وقتی والدین صدا میزدن مهم بود چند بار گشنگی کشیدم تکرار نکردم


سخت گیر و جدی بودند  و  همینطور مهربون. اصلا اذیت نشدند از بچه. بعله تربیت مهمه.

سالیان سال نوبتی صبحا میرفتیم نونوایی بچها الان رو جرعت نمیکنن از خواب بیدار کنن😂



شما توجه بش نکن. گیر نده بهش. مهم نباشه برات. ببین اونقدر خوب میشه ک.

اگ جوابتو ندادم یعنی لیاقتِ جوابم رو نداشتی! 🤪🤪

منم با پسرم همچنین مشکلاتی دارم! انگار بچه های اول این مدلی میشن! وابسته آن و همش باید یکی دیگه کارا ...

از من افتضاح هر روز اعصاب خوردی 

از منم کلاس سوم 

عصبی پرخاشگر لجباز لوس 

طلبکارمون هسته 

تو فکرم برم روانشناس 

چون واقعا دیگه نمیدونم چکار باید انجام بدم 

هر روز تو خونه ما بحث دعوا 


💚خدایا سپاسگزارم بابت لطف بیکرانی ک در حق ما میکنی❤خدایا هر روز درهای سلامتی،عشق،امید،نور،برکت،ثروت و فراوانی را به روی ما بگشا❤❤الهی امین❤❤
ممنون ولی این به هیچ صراطی مستقیم نیست خیلی رابطمون بااین اخلاقاش خراب شده

عزیزم سن حساسی هست، لطفا از همین الان دیدگاه تون و رفتار تون رو باهاش عوض کنید، نمی‌خوام بترسونم اما سن اعتیاد به شدت پایین اومده بهانه ندید دستش دو سال دیگه بگه به تو چه مربوطه خوب میکنم دیر میام و... یک مادر مهربان و صمیمی شدن کار سختی نیست، فقط باید دوست باشیم با بچه هامون تا خدای نکرده طوری نشه، گیر ندید به تیپش خودش درست می‌کنه ، ببخشید این جور میگم امروز غذای مورد علاقه اش را بپزید وقتی اومد بغلش کنید بوسش کنی کمتر گیر بدید بزارید باهاشون امنیت رو تجربه کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز