افسردگی بعد از زایمان

کاچی بخور 

از بی خوابی و خستگیه از اینکه ادم احساس میکنه زایمان کنه راحت میشه ولی یکی میاد که دائم باید مواظب باشی حتی اگه درد داشته باشی حتی اگه خسته باشی حتی نصف شب،ینی یکی نیس کمکت کنه؟مامانت دوره؟خانواده شوهرت؟

هورمونای بدنت ریخته بهم مدااام به خودت بگو این حالم طبیعیه و باید کنار بیام

به شوهرت هم بگو تو چه حالی هستی و از این دورانت بهش توضیح بده هم خیال خودت راحت بشه هم همسرت آگاه بشه و پیگیر دعوا و یا ناراحتی نباشه درکت کنه

به خورد و خوراکت برس و هرروز دعاهای رفع غم اندوه رو سرچ کن اگر مفاتیح نداری از روی نت بخون

یه مدت اینجوری هستی به مرور اگر تلاش کنی بهتر میشی

منو فققققط خدا نجات داد هر شب دعا میخوندم مفاتیح دستم بود فقط گریه میکردم که خدا به دادم رسید

منم دختر شاااد و سرحال و نزده برقصی بودم … عین دیوونه ها میخاستم خونه رو ترک کنم!!!!! با شوهرم سر ده دقیقه دیر رسیدنش قیامت میکردم! همش در حال گریه و زاری بودم 

واقعا هیییچکس درک نمیکنه تو اون حال آدم رو انگار آگاهی بخشی نشده به همه مردا که دیگه هیچی…

من خودمم آگاه نبودم به شرایط روحی که برام پیش اومده بود که بخوام از شوهر بیچاره ام توقع داشته باشم 

خیلی سخت گذشت بهم اما به لطف خدا به لطف خدا یهو نجات پیدا کردم از اون حال

عزیزم طبیعیه باید بگذره یه مدتی. من خودم یه چهار ماه طول کشید

اما کاچی و خوراکی های مقوی مثل گوشت شبشه ای یا کباب تابه ای خیلی حالتون رو بهتر می کنه