چند ماهه اومدیم خونه جدید همسایه بالایی دیوونم کرده خونه ها که انگار از کاه ساخته شده همه صدایی میاد. بعد اینها سه تایی تو خونه با دمپایی پاشنه دار راه میرن قشنگ انگار بالا سر ما اسب دوانیه .سه بار با زبون خوش شوهرم دم خونشون گفت لطفا این دمپایی ها رو نپوشید خیلی صدای بدی میاد پایین ما نمیتونیم بخوابیم اونها طلبکارانه برخورد کردن ولی حدود یه ماه دیگه اون ها رو نپوشیدن ما ارامش داشتیم الان دو هفته است باز معلومه با همون ها راه میرن خیلی صدای وحشتناکی میاد. مشاورم گفت خودت برو به خانومه تذکر بده ولی من اصلا روی این کارها رو ندارم. شوهرمم گیر داده از اینجا بریم من نمیتونم صداشون تحمل کنم تپش قلب میگیرم. ولی من پدرم دراومد دست تنها اثاث کشی کردم دیگه جون ندارم خونه عوض کنم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
همسایه بغلی ما شوهره معتاده بوی دود و دمش بیچاره مون کرده خانومه هم کلا شب کاره شبا ظرف میشوره جارو ...
واقعا آدم نمیدونه چیکار کنه من که برام اعصابی نمونده
و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت میکشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر میشوند و مثل یک درخت توخالی ، پوستهای بیش نیستند. و عاقبت به روزی میافتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمیدانند چرا زندهاند…