همش در حال پز دادنه. میخواد بگه خیلی آدم سطح بالا و پولداریه. از اونور با من رقابت داره. خیلی حسوده. هر غذا یا دسر یا کیک و شیرینی درست کنم از فرداش این میره تو کارش. فقط اونو درست میکنه یا سعی میکنه بگه منم بلد بودم از قبل. با بقیه جاریا هم اینجور بود قبلا اما من چون نزدیکشم الان زوم کرده رو من. تازگیا هم تو یه مهمونی پیش فامیلاشون گفت اگه زودتر بچه دار نشی برای پسرم زن میگیرم. در حالیکه اصلا نمیدونه کدوممون مشکل داریم. شوهرمم از حرفش خیلی ناراحت شد و خجالت کشید. اما عادت کردن به اینکه مامانشون روشون مسلط باشه و کنترلشون کنه. اصلا جوابی نمیدن که یه وقت مامانه ناراحت نشه.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خب دیگه ببین فنگ رو خودتون می اندازید بشین با همسرت بدون هیچ جبهه ای حرف بزن بگو مادرت احترام ش واجب ...
دقیقا اینو بهش گفته بودم که تعریف نکنه ازم اما دیدم سوتفاهم براش پیش میاد! الانم همسرم همونقد که از دستپخت مامانش تعریف میکنه ممکنه گهگاه از منم تعریف کنه. مثلا بگه مامان جات خالی تارا یه پیتزا درست کرده بود خیلی خوشمزه شده بود و از این حرفا
اره بابا من نیش و زخم و کنایه ایی نیس که ازشون نشنیده باشم یعنی هرچی که تو بگی بی ادب ترین ادمایی که ...
من همه عمرم درس خوندم. جز آشپزی که دوس داشتم تو خونه پدرم کار دیگه ای نکردم اونوقت چندوقت پیش میخواستم کارگر بگیرم واسه نظافت و پاک کردن شیشه ها میگفت خودت باید بلد باشی...انگار که من تو یه خونواده فقیر کوزت بودم دوران مجردیم!بعد از اول ازدواجم دارم سختی و بی پولی میکشم. هنوز مامانم اینا بهم پول میدن، همه لباسام مال دوران مجردیمه. نمیدونم با چه رویی اینجوری میگه
برای سبزی پاک کرده خریدن بهش گفتم. گفتم وقت ندارم که صرف سبزی پاک کردن بکنم. دیگه شروع کرد به تخریب اون کسی که من ازش سبزی میخرم! میگفت فلانی ازش خریده پشکل توش بوده، فلانی خریده مث لجن بوده! کاری کرده بود شوهرم تا مدتها بدبین بود به دستپختم!