منه بدبخت 😕😕
اوایل زندگی همینطوره کم کم وابستگیشون کم میشه
باید تحمل کرد
شوهر من وابسته بود و وابسته هست و وابسته خواهد بود این وابستگیش من رو به مرز جنون رسونده
من و شوهرم هر روز خونه مادرامون سر میزنیم..وابشته هستیم ولی ن از اون نوع که هرچی خونوادا گفتن گوش کنیم.ن شوهرم ن خودم حق دخالت تو زندگیمون رو به هیچ عنوان به کسی نمیدیم
همیشه اینجوری فک کن که شوهرتم اگه همچین نظری نسبت به رابطه تومامانت داشته باشه چه حسی پیدامیکنی؟
اونوقته که اصلااهمیت نمیدی
این وابستکیای زیاداوایلش عادیه کمکم خودش بیخیال میشه پس حرص نخور
تو نمیتونی کار خاصی کنی که وابستگیش کم شه حتی ممکنه با رفتار اشتباه وابستگیش رو بیشتر کنی
سر به سرش نذار هروقت خواست بره اونجا بزار بره فعلا کاری بهش نداشته باش خود به خود درست میشه
شوهرمن.
دقیقا منم حس میکنم حرف اونارو بیشتر قبول داره
فقط ب مامانش... البته الان بهتر شده خیلی... خداروشکر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
