حرف مادر خواهرشه
خواهرشوهر گوز من غیر مستقیم به شوهرم گفته بود که زنت تو خونه سالاد درست کنه بسته بندی کنه برای رستورانها و…
اونم به من گفت یه دعوایی هم راه انداخت که تو مفت خوری
منم گفتم من کار خدماتی انجام نمیدم و…
ولی کلا اولین بار و اخرین بارش شد چنین زری زد
اونم چون خواهرام کارمندن من خونه دار، مجبور بودم من برم پیش مامانم وقتی نیاز به کمک داشتن
شوهرم دلش پر بود که چرا من شاغل نیستم من باید برم کمک مامانم