بذار باور نکنم
مامانت حتی نکرده بپرسه کدوم پسرم ببینه اصن طرف اسم پسرشو میدونه یانه شاید اشتباه گرفته بوده ای بابا
چندسال پیش مادر یکی از همسایه هامون دقیقا با همین شگزد ازش یگ گردنبند بزرگ و سنگین دزدیدن.
ببین اینا یه تیمن . دقیقا با همین شگرد از مادر من هم طلاهاش رو بردن . یه کیف پر از لباس قدیمی دادن به مامانم که ما خیر هستیم اینها رو شما بده نیازمند . بعد هم گفته حاج خانم میشه گوشواره و انگشترت رو ببینم میخوام برای مادرم بخرم
چندسال قبل مادرشوهر آبجیم که البته خیلی پیر و ساده بود خدابیامرز همین اتفاق افتاد براش
اما خودش از دستش درنیاورده بود
یه جیب مخفی داشت توش پول و طلا اینا داشته
داشته از یه مسیر بیابونی پیاده می‌رفته با چادر گوگلی، اونجام مردمش همه محلی و آشنا
یه سواری وایساده به سلام احوالپرسی و مادرجان کجا میزی بیا برسونمت و اینا
این خدابیامرز چشماشم ضعیف بود،گفته عه نشناختم تو پسر فلانی ای؟ گفته اره و ...این سوار شده
تهش واقعا نمیدونم چطوری جیب بنده خدا رو خالی کرده که دوتا انگشتر داشته توش
فقط با زبون بازی ،گفته مسیر خلوته ،خطرناکه تنها نیا اینطور جاها ،طلا و کیفت میزنن
اینم گفته اره بیرون اومدنی انگشترمو میذارم تو جیبم ( ﾟーﾟ)
چند ماه پیش یه راننده اقا از خانوم همسایه ما تو کوچه خلوت پرت و پلا که رفته بود پیاده روی
آدرس پرسیده بود
خانومه میگفت یه چیزی دستش بود مثل دستگاه کارتخوان
بعد مثل لیزر یه نوری افتاد رو دستام
آقا بهش گفته بود کجا میرید مسیرم مستقیمه میرسونمتون
خانومه سریع گفته بود ممنون شوهرم همینجاهاست با موتور الان میاد دنبالم و سریع برگشته بود و ماشین میندازه دنبالش
که ماشین همسایه میاد و خانومه دست تکون میده برا همسایه
و اون ماشین فرار میکنه
کلی طلا بهش بوده خصوصا به دستش و خانوم مسن و محجبه ای هست و با لیزر و سوت دستگاه فهمیده طلا داره....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
