بهش بگم چرا
از دستش دادم ولی گناه من چی بود چرا خشک و تر و باهم سوزوندی
بهش بگم دلم خونه خووووون چرا مرهم نمیزاری
از ترسم دردام بگم
بگم چقدر تنهام ک حتی یه نفرو ندارم باهاش درد و دل کنم
بگم زندگی چرا یبار خندوندتمون ولی هزار بار اشکمونو دراورد
کاش بود
کاش میشنید
کاش اهمیت میداد و جوابی بهم میداد
همه ائمه رو واسطه کردم ولی چرا انقدر ساکتی قربونت برم نمیبینه ۲ساله دارم آب میشن هرکاری میکنم این غم لعنتی روز بخ روز بیشتر میشه دیگ چه چله ای بگیرم به کدام نذر دست بندازم
خستممم خدا جونم انقدر دلم میخواد بشینم روبه روت زار بزنم حرفامو بگم تو درک کتی لااقل بغلم کنی ک حاضرم بخاطر این بمیرم تا ببینمت💔