بچه بودم ۷ ۸ ساله
رفتم خونه خالم بچه هاش عروسک باربی داشتن
از اینا که لباس هاشون عوض میشه
(شرایط و پول خریدشو نداشتیم)
خیلی دوست داشتم یک بار بدن من باهاشون بازی کنم و لباساشون رو عوض کنم چقدر حسرت اون باربی هارو میخوردم حتی کلی هم تلاش کردم پول جمع کنم بخرم که همش رو ازم گرفتن دادن جای قسط و کرایه خونه :(
الان که همسرم واسه بچه هام خرید
یاد بچگیم افتادم
چندسالت بود پولاتو گرفتن دادن جای قسط ک کرایه خونه؟
خداروشکر که الان بچه هات میتونن داشته باشن
خدا برات جبران کنه اون روزا رو
الان یعنی ۵ تا فرزند دارین ؟
منم ارزوی یه دوچرخه داشتم هیچوقتم نخریدن برام
وقتی دیدم بچه هامم مثل خودم دارن میشن رفتم گوشواره هامو فروختم چرخ خریدیم براشون
من آرزوی یه عروسک داشتم انقدر دلم میخواست یه عروسک داشته باشم اما هیچوقت برام نخریدن
من دلم میخواس ازین عروسکا که شیر میخوره پوشک میشه برام بخرن هرچی گفتم نخریدن
درکت میکنم اکثرمون حسرت هایی از دوره ی بچیگیمون داریم
ولی بجاش خداروشکر کن که الان خداروشکر که الان میتونید برای بچه هاتون بخیرید و نذارید حسرت به دل چیزی نمونن
