سلام خانوما .من عروس یه خانواده ی تقریبا شلوغ هستم.عروس دومی منم عروس پنجمی رو هم در واقع معرفش خودم بودم و فاصله سنیمون تقریبا۱۳ سال ایناس .
من ۳۳ سالم عروس کوچیکه همین۹اینا .
ماجرا از این قراره که برادر شوهر کوچیکه اصرارر رر که برام استین بالا بزنید و مادرشوهرمم پیگیررر که هرکیو معرفی کنی همون قبوله و منم دختر داییمو معرفی کردم .
همه چی خوب پیش میره اما فکر میکنم دختر داییم واقعا دیگه داره جاری بازی درمیاره .
بچه ها جایی که من باشم اصلااا از جاش بلند نمیشه کمک کنه 😑 من توقع ندارم پاشه کارای خونه ی مردمو انجام بده اما همون استکان چایی ک خورده روهم میبینی دست نمیزنه جا ب جا کنه .
خونه ی ما دو دفعه س میاد ۲. ۳روز میمونه باشوهرش یعنی من نابود میشم باپرتون میشه تو ۳روز فقط ۱بار استکانای چای و بشقابای شیرینی .اجیل رو شست تماممم 🤐
خب بنده خدا درست مهمونی اومدی منم اوشینم ولی رحم کن حداقل تشکت رو خودت جمع کن .
من تشک بیار باز صبح از زیر پاش جمع میکنم 😑
دفعه اول که اومد گفتم خب هنوز بچه س اداب مهمونی رفتن رو بلد نیست .
باز دو سه روز پیش اومدن .۲شب موندن خونمون .حتی سفره رو جمع نمیکنه غذا میخوره میره کنار سفره تکیه میده .من ۲تا بچه دارم یکیشون ۱ساله س . زود سفره رو بعد از اتمام غذا جمع میکنم ظرفا رو میشورم .
همه کارامو تند تند و سریع ولی این خانوم دیگه منو حساس کرده ب خودش .
بعد مثلا همون بشقابی ک خودش غذا رو خورده اگه لطف کنه جمع کنه انقد ادا و اصول درمیارهههه که اخ اخ مثلا پام خواب رفته . دفعه بعد وای معدم سنگینه .هر دفعه ی بهانه ای .
حالا اگه یک شب نشینی ساده بیاد یا ی شام ساده بیاد و یره خوبه ادم واقعا توقع نداره ولی اینکه ۳روز بمونی خونه طرف یه استکان جا ب جا نکنی ظلمه واقعا
میخوام حسابشو برسم 😒 از پیشنهادای خبیثانه ی دوستان هم استقبال میکنم😂😈
چیکار کنم تا ی ذره ب خودش بیاد؟