نتیجه شش ماه قطع رابطه با خاهرشوهره عفریتم

خداروشكر

بهتر کا ر خوبی کردی

بچت چیزی نمگه؟

عمه منم به ما بی توجهی می‌کنه ولی بعضی وقتا دلم می‌شکنه بچه عموم رو بغل میگیره پشتش رو می‌کنه به ما

من پنج ساله با کل خانواده شوهر قطع رابطه کردم شوهرم و هر از گاهی پسرم میرن چندساعت و میان ولی من انگار اصلا نیستن نه در موردشون حرف میزنم نه شوهرم چیزی میگه واقعا در این مورد آرامش دارم دیگه بهم نیش و کنایه نمیزنن نمیبینمشون راحتم واقعا

اها،ولی من از عمم متنفرم خیلی مذهبی هست نمی‌دونم این کارا چیه می‌کنه حرص مامانمو درمیاره،عید به عید میبینیم همدیگرو ولی آنچنان سرش دعوا میکنن مامان بابام باهم،مثلا نشستیم خونه مامان بزرگم یهو میپره میگه زن داداش فلانه

من مجبورم بذارم ببره شوهرم همراهم نیست

به بچت یاد بده بهش بگو بابا میگه بیا بریم بگو من نمیام دوس دارم خونه پیشه مامان باشم بهشم بگو اینو بابا نفهمه که من گفتم تمام ، ببخشیدا بیجا میکنه بچتو میبره وقتی با مادر بچه رفتار بد میشه حق دیدن بچه اون مادرو ندارن ، چقدر بعضی مردا نفهمو بیشعورن خدااااااا 💔 

متازیانه پسرم باباش رو بیشتر من دوست داره و دوست داره با باباش بره حالا هر جایی که باشه..هی چی بگم من هیچوقت شوهرم پشتم نبود و نیست باوجودیکه می‌فهمید و میشنید که کنایه میزنن نیش میزن ولی میگفت من نشنیدم میگفت خودت بهشون جواب بده مت دخالت نمیکنم تولد یکسالگی پسرم به دهنم کوفت شد از دستشون شاید بعضی کاربرا قضاوتم کنن ولی یازده ساله دیگه شناختمشون حسادت حتی شوهرم هم میدونست ولی انقدر نو گوشش خوندن که خانوادت مهم هستن هوای خانواده پدریم داشته باش که الان دیگه شوهرم اهمیت نمیده من حتی توقع داشتم شوهرم خودش هم نره خونشون ولی براش مهم نیست گیر کردم تو یه زندگی......فقط دلم خونه شرایط جدایی هم ندارم بخدا خونه ای که توش تو این یازده سال هستیم هم بابام داده بازم انقدر نیش و کنایه خانوادم میزدن میرفتم خونشون همشم از حسادت چون موقعیت مالی و اجتماعی خانوادم خیلی بالاتر از خانواده شوهرم هست ولی واسطه که خالم بود گفت خیلی خوب هستن فقط پول ندارن بابام گفت هوای بچم داشته باشن تکیه گاهش باشه پول مهم نیست...ولی تکیه گاه کجا بود شوهرم مثل یه پسر ده یازده ساله رفتارش خیلی حرفا هست که سرت رو در نمیارم....

💔💔💔 بخدا چیزایی که میگی زندگی خودم اومد جلو چشام خدا ازشون نگذره هیچ وقت نمیگذرم هم از شوهرم هم از خانواده پدریش از خدا میخوام روز خوش نتونن ببینن هر بلایی که سر من آوردن از پروردگار زمینو آسمان میخوام سر دخترشون بیاره روز خوش نبینن ، زمین گرده شبو روز دورغ نیست دیرو زود داره سوختو سوز نداره خدا از حق خودش بگذره از حق بندش نمیگذره