دیشب یه سر به مادرم زدیم خواهرم با پسر کوچیکش اونجا بود که خیلی ما را دوست داره داشتیم میرفتیم خونه پدرشوهرم همسرم گفت پسر خواهرتم ببریم و بیاریمش رفتیم اونجا شام خوردبم بعد شام همسرن جایی میرفت بهش گفته بچه را هم ببر که اصلا گوش نداد و حواسش به خودش بود
دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اونها برگشتن یهو دخترم صدا زد که فرحان داره بالا میاره دیدم دهنشو گرفته سریع بلندش کردم ببرش بیرون دیدم فایده نداره و داشت بالا می اورد تا بیرون نمیرسید رفتم سمت ظرفشویی ولی رو موکت اشپزخونه بالا اورد ....
دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏
خیلی هم نبو و پدرشوهرم گفت پاکش کنید ولی من دوست نداشتم گفتم نه باید موکت را بشوریم جمع کردم به همسرم گفتم ببر بیرون تو حیلط،بشوریمش گفت بیرون نمیشه باید ببریم فلان حا بشوریم
دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏