دارم برمیگردم شهرخودمون بعداز عروسی بلافاصله بعدش رفتم بندر زندگیوشروع کردیم همش میگفتم کی میشه برگردم شهرمون الان که دارم میرم خیلی ناراحتم🥲🥲🥲عادت کردم به خاک بندر واقعا خیلی سخته دل کندن از بندر حتی یک نفرم نداشتم باهاش رفتو آمد کنم ولی لامصب خاکش دامن گیره