دیشب منو عشقم مجبور بودیم کنار خونمون همو ببینیم
بعد پسرعموهای بابام منو باهاش دیدن و دعواشد ولی فعلا یکی از عموهام میدونه دارم میمیرمممم از ترس لطفا یه حس شیشمی بگه تهش چی میشه ابروم میره؟همه میفهمن؟ یا قضیه تموم میشه به خیر به سلامتی
یچیز دیگه،منو اون باهم ازدواج میکنیم؟؟😭