سلام
خیلی بی مقدمه و خلاصه بگم
شوهرم کلی ویژگی خوب داره و آدم بدی نیست
اما به شدت بی مسئولیته، هیچ تصمیمی نمیتونه بگیره، از کوچیکترین تصمیمات تا بزرگ ترین تصمیمات زندگی با خودمه
خسته شدم
واقعا دیگه نمیتونم ادامه بدم
هر بار که ی گندی میزنه صدای شکستن استخوانم زیر فشار زندگی رو میشنوم
بهش بگم بمیر، راحت میمیره اما بهش بگم تصمیم بگیر که مثلا کی بریم مسافرت نمیتونه
تهش هم میگه اینا چیزای مهمی نیست برای همین من نمیتونم تصمیم بگیرم. در حالی که توو این چند سال زندگی مشترک خدا شاهده هیچ تصمیمی نگرفته و نمیتونه تصمیم بگیره
خیلی خیلی باهوشه اما هوش اجتماعی افتضاحه
هیچ دوست و رفیقی نداره، هیگ رفت و آمدی هم نداره. هر از گاهی فقط میره خونه مامانش
رسما دارم با ی ربات زندگی میکنم که باید کنترلش کنم و بابت شخصی ترین مسائلش هم من تصمیم بگیرم
بخدا خسته م میکنه