نشسته بودیم من و آبجیم و مامانم خواستم چایی بخورم یهو قند پرید تو حلقم بخدا خفه شدم راه نفسم بند اومده بود دیگه هیچی نمی‌دیدم نمی‌دونستم چیکار کنم خواهرم نمیدونست چیشده اشاره کردم بهش اونم اومد دوبار محکم به پشتم زد خداراشکر قند در اومد ولی یادش میفتم حالم بده میشه خیلی حس وحشتناکی بود 😔😔😔
عمه دوستم با قند فوت کرد
اینا تلنگر هس
خیلی دنیا رو جدی نگیر عزیزم
میگن آدمی و آه و دمی
منم زن عموم اینطوری شد
هرچی میزدیم پشتت هیچی
آخرش چایی داغ خورد اب شد رفت پایین
بیچاره تا ۲ هفته نمیتونست خوب حرف بزنه
فیلمه بود تو سینما
قند پرید گلوش مرد
منم تجربه کردم .یک لحظه گفتم تموم کردم .خدا بیامرزدم
باز خوبه براشما کسی پیشت بود ی ماه پیش اخرشب اومدم شیر بخورم یه تیکه خیلی کوچولو قندگذاشتم دهنم ی دفه پرید گلوم وااااای تصور کن شیر سرد قند گیرکرده نمیره پایین شوهرم سرکاره شب ساعت ۱۲تنهام حامله ام هستم.ب معنای واقعی مرگمو ب چشم دیدم دیگه هیییییچ راهی ب ذعنم نرسید ازسماور ابجوش ریختم تو استکان دااااغ داع سرکشیدم قند اب شد رفت پایین ینی فقط تاصبح گریه کردم
شانس آوردی
دور از جونت توی چند ثانیه میمردی
خیلی باید مراقب بود موقع غذا خوردن ؛ قند خوردن ؛ نباید حرف زد ؛ نباید خندید
حادثه خبر نمیکنه ؛ خودت باید مراقب باشی
توی شهر ما همین امسال خانمه داشت سیب می‌خورد سیب گیر کرد گلوش فوت کرد طفلک
یه بچه هم توی روستا نصفه شب رفت آب بخوره ؛ یکدفعه زیاد خورد چسبید خفه شد فوت کرد
چه حادثه هایی پیش میاد
پس آدم باید خودش احتیاط کنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
