همیشه وقتی با شوهرم دعوا میشه میگه من روز اول بابام گفته تو رو بگیرم و من به حرف بابام تو رو گرفتم حالا نمیدونم حقیقت ماجرا این هست یا نه ولی خب حرفشم همیشه همین الآنم که ازش بچه دار شدم تا وقتی بچه نداشتیم رابطه مون گرم بود از وقتی بچه دار شدیم یه کم توجهم بهش کم شده دیگه همش زندگیم سر یه سری حرفاش میریزه به هم پدر مادرم ازم دورم نمیدونم چی کار کنم واقعا نمیدونم از دستش برم آدمی هست که بیاد دنبالم یا از حرص پیشه همه فامیلش منو خرابم می کنه و همه چی بدتر میشه فقط در همین حد بگم که تا باهم دعوا مون بشه میگه بچه رو میدمش به پسر عموم پسر عموش چند ساله بچه دار نمی شه بعد با خودم میگم یعنی انقد بی وجدان بچه ای رو که با عشق به وجودش آوردیم حاضره بده به پسر عموش بعد از غرور لعنتیش نگذره و با من خوب نشه همیشه زندگیمون با زندگی مردم مقایسه میکنه قبلنا هم نامزد قبلی اون جور نامزد قبلی اون جور نامزدی که بهش خیانت کرده بود و به همین دلیلم طلاقش داده بود یه جورایی وقتی که می خوای بهش اعتراض کنی بابت رفتارش یه کاری می کنه که کلا بدهکار میشی بهش یعنی کلا قضیه رو عوض میکنه
میگه به حرف بابام بگو بابات میدونست خودت عرضه نداری یه خراب میگیری واسه همین خودش منو انتخاب کرد
البته منو برخلاف تو مادرم مجبور کرد وگرنه من کجا و تو کجا
( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
میگه وقتی از سرکار میام پاهامو و کمرمو ماساژ نمیدی و از این حرفا.من از روز اول صفر بود با همه چیش ساختم حتی از اولش تو اتاق خواب باباش اینا زندگی کردیم تو این دو سه سال باهمیم خانواده حسرت رابطه مارو میخوردن اما در اصل از درون میسوزیم
خودشیفته تشریف داره وقتی میخواد شروع کنه ب بحث و دعوا دست بزار رو نقطه ضعفش بزار بفهمه دستشو خوندی مثلا بگو اگه دنبال دعوا میگردی حتما پشتش یه برنامه داری که میخوای ب اون برسی یا وقتی میگه پدرم گفت با تو ازدواج کنم بگو ببین من چقد از تو بهترم که پدرت منو پسند کرده سعی کن زیاد باهاش بحث نکنی وقتی میخواد شروع کنه برو تو آشپزخونه یا برو تو اتاق سعی اصلاااا جلوش عصبی نشی گریه هم نکنی
دقیقاااا میدونم چی میگی یعنی کاری میکنه که خودتم فکر میکنی مقصری دقیقا شبیه همسر منه من با کمک یه روان شناس تونستم این مشکلمو حل کنم همیشه تو خونم سر چیزای بیخود دعوا بود ولی الان یک ماهه به صفر رسیده
وقتی میگه میدمش به پسر عموم بگو چون لیاقت پدر بودن و نداری حیف این بچه که پدرش تویی ببین نقطه ضعفش چ ...
ادم بی عاریه هر چی میگم اینم میگه همونو انجام میدم چون خیلی قسط داره وام گرفته مونده توش که چجوری زندگی رو اداره کنه میگه تو برو دنبال زندگیت بچه رو میدم پسرعموم خودمم میرم سرایداری یا بچه هم واسه تو
شوهرت به احتمال زیاد خودشیفته است. اول که رو اعتماد به نفست کار کن. چون خودشیفته اعتماد به نفس طرف مقابلش رو خورد میکنه تا خودشو بکشه بالا. پس هیچ وقت منتظر نباش ازت تعریف کنه. خودت همیشه خوبیهاتو به خودت یادآوری کن حتی جلو اونم بگو تا کم نیاری