2777
2789

سلام دوستان من اين ماه دكتر از شب سه لتروزول شروع كرده و براي شبهاي ٨-١٠-١٢ روزي دو امپول رنال اف ،، اما من اشتباها سه روز پشت سر هم روزي دو تا زدم ،، اونم دوز ٧٥ تاكيد ميكنم ،، كسي بوده كه اينهمه امپول زده باشه ؟؟ الان به نظرتون من چي ميشم ؟؟اگه كسي تجربه داره بگه لطفا و ايا جواب گرفتين از اين امپول ؟؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم گونال اف منظورته؟؟؟ بعدم نمیدونم چی میشی ولی به دکترت ویا داروخونه زنگ بزن هرچه زودتر

روش نوشته رنال اف امروز پزشكم نيست ،خوب هستم اما ميترسم واسه بارداري نتيجه عكس بده

منم لتروزول خوردم این ماه  آمپولم گونادوتروفین بود که بعد از سونو روز یازده گفت روز 13 بزن&nbs ...

نه واسه من رنال اف و دوزش ٧٥ ، دوز شما كه خيلي بالاست ٥٠٠٠ تازه زدي ؟؟

[QUOTE=49100005]سه شنبه هفته پیش  بعد از دوساعت حالت تهوع و سرگیجه داشتم ی کمم تخمدان چپم درد میکرد ولی بعدش خ ...[/QUOTE]

خوب من هيچي نشدم ،، انشالله كه يا اين امپول جواب ميگيري عزيزم ،درد تخمدان يعني داشتي تخمك توليد ميكردي فقط بايد hcg هم بدن واسه ازاد سازي تخمك

[QUOTE=49100154]آهاااا آمپولامون فرق میکنه برا من hcg بود  آمپول شما برا چی بود؟[/QUOTE]

امپول من واسه اينكه فوليكول ها بزرگ بشن ،، مثلا ماه پيش ١٠ تا فوليكول سايز كم داشتم فقط يه فوليكول ١٩ داشتم كه اونم نگرفت ،، حالا ميترسم با اين تزريق اشتباه بجاي بزرگي فوليكول بشه كيست 

 hcg رو به من گفت كه بعد از سونو واسه ازاد سازي تخمك ميدم 

[QUOTE= 49100154 ]آهاااا آمپولامون فرق میکنه برا من hcg بود  آمپول شما برا چی بود؟[/QUOTE] امپ ...

نه عزیزم هیچی نمیشه من این ماه چهارتا متوپرومین زدم جواب نداد باز شش تا سینال اف زدم همشم پشت سر هم روزی دوتا

مادر فقط آن زنی نیست که هر صبح با صدای دردانه اش بیدار میشود...من هم مادرم...منی که وقتی شب در خواب تو را میبینم دلم نمیخواهد هرگز صبح شود...وقتی در خواب تورا در آغوشم میبینم دلم میلرزد...حتی در خواب هم میدانم که ندارمت....ولی دلم برایت میلرزد...صبح که بیدار میشوم لبخند به لب دارم...چون روی ماه تو را دیده ام...چون تو  در اغوشم بودی...چون بوی تنت رابه ریه هایم کشیده ام...حتی در خواب و برای یک لحظه...آری من هم مادرم... مادر فرزند ندیده و نیامده ام... مادر تویی که برای داشتنت روزهای قشنگ جوانیم را در مطب دکتر ها و بیمارستانها گذرانده ام...مادرتویی که برای داشتنت مشت مشت قرص میخورم وصدها امپول میزنم...منی که تمام تنم ازمرحمت امپولهای گران قیمتم کبود است... من و امثال من مادر تر از هر مادری هستیم...مادرانی زجرکشیده...مادرانی که ثانیه به ثانیه روزهایمان را با حسرت داشتن دلبندمان میگذرانیم... که با دیدن یک کفش نوزادی پشت ویترین مغازه ها دلمان  میلرزد و پر میشود از غصه...پر میشود از حسرت دیدن تو با اینکفشها و تاتی کردنت... آری من هم مادرم...فقط تو را ندارم عزیزکم...فقط  در رویاهایم برایت مادرانگی میکنم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز