خاهرم ازم چند سال کوچیکتره ، من ازدواج نکردم اون داره عروسی میکنه امروز اومدیم خرید بازارش ؛ من گفتم من نمیام خاهرم هی گیر ک بیا بیا ؛ بابام هی راه میره براش کارت میکشه اینو بخر اونو بخر برای خاهرم برای داماد بابایی ک حتی ی بار برا من هزار خرج نکرد هیچی هیچی درسته ازدواج نکردم ولی خودم آدم بودم بهرحال ولی هیچی همیشه فقط کتک زد همیشه فقط فهش داد از همشون بدم میاد حتی از خاهرم دیگ متنفرم از خودمم متنفرم 😭🥲😔