پسربچه ای که توی کویر غیب شد

لونه ها عموما چندتا خروجی و چندتا هواکش دارن و دریچه  تله شکار هم دارن هم برای خزنده ها بعضی حشرات و بندپاها هم  این مدلی لونه میسازن 

بدشانسی بچه احتمالا وقتی توی شانه خاکی توقف کردن یکم تو پارکینگ جلو رفتن و نزدیک یکی از خروجی ها متوقف شدن  تمامش حدسیاته دیگه حقایق رو که فقط خدا میدونه

من اینقدر داستانهای وحشتناک شنیدم از گم شدن بچه ها و اتفاقاتی که براشون افتاده و تجاوزو.....الان دیگه فقط دعام اینه"خدایا به سلامتی بچم بزرگ بشه".دیگه اعتماد ندارم به هیچ کس.

خوبه اطلاعات خوبی از کویر داری

متاسفانه همه چیز توی این دنیا ممکنه...خدا خودش بچه ها رو حفظ کنه

خیلی کویر نوردی دوست دارم 

ارامش زیادی داره 

اما خوب همراه  با تور و کنترل شده با راهنما  و صدالبته بدون بچه 

تو همسایگی عموم اینام یه زنه تنها زندگی میکرد...خیلی مرموز بوده.کلا تو اون محل پنج تا بچه گم شدو دیگه خبری ازشون نشد.تااینکه نوه عموم رو میگیره زنه.داشته میبرده خونشون که زن عموم میبینه و جیغ و داد میکنه.بعدا که پلیس اومدو مشخص شد بچه های قبلی هم کار زنه بوده.بچه هارو از پارک گول میزده میبرده خونشون دستاشونو میبسته و دهنشونم اول کلی میزده و بعد هم میکشتشون.بچه ی خودش از وقتی تو دریا غرق شده بوده روانی شده بوده و شوهرشم بخاطر اینکه گفته بوده بخاطر سربه هوایی تو بچه غرق شده طلاقش داده بود و کلا خیلی اتفاق عجیبی بود.عموم ایناابعد اون قصیه ازاون محل پاشدن کلا.

شما قزوینی؟

یاخدااااا

خودت رحم کن

نه عزیزم..خوزستانم

مراقبت از بچه هاالانا از نون شبم واجبترشده😳😳😳😳😳😳😳😳

اخه اونم دقیقا همین بود که مادره دیوونه شده به نظرت چندتا مورد اینجوری اونم تو راه مشهد اتفاق افتاده الان که شبکه های مجازی زیادن چرا یه عکس از بچه نیس از ده سال پیش این قضیه گفته میشه که اسم یزد و مشهد جزو داستانه یه خانواده از یزد میرن جنوب یا مشهد که توی

شب بچه دستشویی داره بچه ناپدید میشه و مادر دیوونه میشه 

من هنوز مادر نشدم و بچه اى رو بو نكردم ولى از وقتى باردارم و با اينكه قبل باردارى كمترين حسى ب بچه ها و بچه دار شدن نداشتم حس ميكنم بچه ام ك بدنيا بياد گوشت تن منه اگه يه مو از سرش بيفته يا يه انگشتش كم شه خدايى نكرده جون منو ميگيرن نميدونم چ محبت و آتيشيه خدا ميذاره تو وجود آدم ك هم شيرينه هم اينجور مواقع دردناك خدا براى هيچ كس نياره ك حتى آخ پاره تنشو ببينه ديگه اين چيزا ك نميدرنم چى بگم زبونم نميچرخه ....

ياد اين داستان دو تا پسرا كه اومده بودن ماه عسل افتادم كوير خيلي وحشتناكه 

دقیقا.وای اینا رو خوندم حالم بد شد.بچم مهده دلم براش شور زد  

ممکنه ازپشت سربوده تابه خودش اومده کشیده بردتش