خانوما من شوهرم فوق العاده ادم بچه ننه ای هست هر روز باید مادرشو ببینه کارش از خونه دوساعت فاصله داره لنگ ظهر پا میشه میره سرکار تا برسه میشه ساعت یک، بعد ساعت دو میبنده میره خونه مادرش ناهار میخوره میشینه اونجا ساعت چهارو نیم پنج میشه میره مغازه دوباره هفت و نیم هشت میبنده میاد خونه ،کلا چهار ساعت کار میکنه هر وقت بهش میگم پول بده میگه ندارم میگم تو راهت دوره شاید یه اتفاقی برامون بیفته باید پول پیشم باشه میگه نه چه اتفاقی بیشترم بحث کنم میگه نمیتونی ناراضی هستی برو خونه بابات 😭😭😭دوتا بچه دارم به خاطر اینا همیشه سوختم و ساختم
خدا از خانوادش نگذره هر وقت نمیره اونور خواهر شوهرام گوشیو بر میدارن میکشوننش اونجا