همیشه فکر میکردم سخت ترین کار دنیا کار کردن توی بخش اعصاب و روانه و باید خیلی روحیه ات خوب باشه تا تحت تأثیرشون قرار نگیری، اما فقط یه بار رفتم بیمارستان سوانح سوختی...، تا دو هفته نمیتونستم درست غذا بخورم همون روز هم که اومدم خونه غش کردم، خیلی صحنه های ناراحت کننده و آزاردهنده ای داشت، توی بخش اعصاب و روان هرکسی معمولا میتونه استخدام بشه، ولی سوانح سوختگی اکثرا پرستار و دکتر باید باشن، یعنی یه بیمار کم سن با 68 درصد سوختگی درجه سه داره جیغ های وحشتناک میکشه و تو باید حین اینکه خودتو کنترل میکنی کم نیاری و کمکش کنی، واقعا از تصوری که ازش داشتم خیلی خیلیییی بدتر بود، بعضی موقع ها اطرافیان میان میپرسن ازم چه جوری بود اونجا، هی صحنه هاش میاد جلوی چشمم طوریکه دلم میخواد همون لحظه گریه کنم، توی همون روز چند نفر فوت کردن که یکیشونو از نزدیک دیدم چون نمیخوام حالتونو خیلی بد کنم توضیح نمیدم ولی واقعا کار کردن اونجا کار هرکسی نیست، امیدوارم کار هیچکسی هیچوقت به این بیمارستان نیوفته...