2777
2789
عنوان

بنظرتون کارم درسته یا نه

102 بازدید | 8 پست

من دارم جدا میشم از نامزدم که متاسفانه فامیل هم هستیم بخاطر خیانتش بعد الان من جایی که اونا باشند نمی‌رم اونام اینو میدونن و از لج من هر مراسم و.. باشه خانوادگی میرن که من نیام بعد می‌شینن پشتم چرت و پرت میگن اگه تاپیکام بخونید میفهمید بعد امروز عمه ام بهم میگه چرا نمیری باید بری اگه نری مردمم فک میکنن همه چی تقصیر توعه و تو گناهکاری که خونه نشین شدی و جایی نمیری و خودت قایم میکنی اونا چرا همه جا هستن اون شوهر عوضیم بهم خیانت کرد بعدم همه جا با اون مادر از خدا بیخبرش نشستن گفتن من خرابم و.. دارن طلاقم میدن الان خیلی پررو همه جا میرن و میگن و می‌خندن و پشتم گو ه میخورن میدونم اشتباه خودم حبس کردم اما واقعا کشش ندارم که برم ببینمشون و اعصابم خورد کنم چون میدونم برم میان و کرم میریزن برام نظر شما چیه میشه راهنماییم کنید که باید چیکار کنم الان ماه بعد جشن داریم مطمئنم بخاطر من همشون میرن در حالی که تو حالت عادی جایی نمیرفتن الان موندم برم یا نه 

برام سخته ببینمشون چون دردام تازه میشه خدا ازشون نگذره انقد عذابم دادن که حتی حاضر نیستم ریخت نحسشون ببینم

چرا نباید بری افکار عمت درسته یه جورایی

جدا شدین و یه فامیلی بودین بنا نیس  تا ابدا و یک روز چون اونا هستن تو نباشی برو حضور فعال داشته باش و لذت ببر

 *بهشت عجب جای مخوف و هولناکی میشود وقتی که*:*داعشی ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*طالبان* فکر میکنند به بهشت میروند...*القاعده* فکر میکند ب بهشت میرود...*مابقی گروهک های  نیابتی مسلمان در تمام دنیا* فکر میکنند به بهشت میروند...*بودایی ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*هندو ها* فکر میکنند به بهشت میروند...*مسیحی ها* فکر میکنند به بهشت می روند...*انسانها را به بردگی میگیرند و زندانی میکنند* فکر میکنند به بهشت میروند...*فکر میکنند اگر هفت مسلمان شیعه رو بکشند* به بهشت میروند...*یهودی ها* فکر میکند به بهشت میرود...*وهابی* فکر میکند به بهشت میرود...*هر کدام بخاطر عقیده دیگران را میکشند* و فکر میکنند به بهشت میروند...*یک انتحاری زنان و  مردان و کودکان بی گناه را میکشد* و فکر میکند به بهشت میرود...این *بهشت* چقدر *زشت* و *کریه* خواهد بود وقتی که این جماعات در آن باشند.این *بهشت* از *جهنم* هم بدتر هست...در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد و آن *(آگاهی و خرد)* است، در جهان.تنها يك گناه بزرگ و نابخشودنی وجود دارد آن هم *(جهل و نادانی)* است...بهشت برای آگاهان است وسلام

شما که فامیل بودین و اخلاق خانواده اش رو می دکنستی چرا نجابت به خرج دادی همون اول ابروی شوهرت رو نبردی؟؟؟ که الان بخوان بهت راحت تهمت بزنن؟

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چرا نباید بری افکار عمت درسته یه جوراییجدا شدین و یه فامیلی بودین بنا نیس تا ابدا و یک روز چون اونا ...

میترسم چون هنوز آمادگی شو ندارم باهاشون روبرو بشم انقد خوب نشدم خیلی عذاب کشیدم و تازه مدت کمیه به خودم اومدم نمیخوام دوباره حالم خراب شه اما امروز عمم اینجوری گفت بدتر اعصابم خورد شد نمی‌دونم چطوری قوی باشم

از اینطرف میترسم برم اونا رو من میشناسم عین مارن زیر زیرکی کرم میریزن تا دعوا شه میترسم جشن بقیه رو خراب کنم با رفتنم 

شما که فامیل بودین و اخلاق خانواده اش رو می دکنستی چرا نجابت به خرج دادی همون اول ابروی شوهرت رو نبر ...

میخواستم همین کار کنم اما یه عده به اصطلاح بزرگتر که مثلا صلاحمو میخواستن گفتن ساکت شو و چیزی نگو فامیلین بی سر و صدا تموم کنید بگید تفاهم نداریم اما اونا همه جا دست پیش گرفتن و آبروم بردن و بعدم راضی نشدن طلاقم بدن هر چی کشیدم از این بزرگترها بود بریدن و دوختن منو دادن به این حیوون اینم از طلاقم الان همشون گم شدن نیستن تا دهن اون عوضیا رو ببندن

میخواستم همین کار کنم اما یه عده به اصطلاح بزرگتر که مثلا صلاحمو میخواستن گفتن ساکت شو و چیزی نگو فا ...

خب حالا به همون بزرگترا نگفتی چرا نمیزنن تو دهن این پسر و مادر که ناحق پشت سرت دارن حرف میزنن؟ ازشون جواب بخواه بگو این بود بی سر و صدا؟ 

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

خب حالا به همون بزرگترا نگفتی چرا نمیزنن تو دهن این پسر و مادر که ناحق پشت سرت دارن حرف میزنن؟ ازشون ...

دلت خوشه خواهر من میگم اینا مارن مار من یکی از همون بزرگترها که اومده بود دنبالم فرستادم سراغشون چنان براش قسم خوردن که کار ما نیست و مردم حرف در میارن در حالی که خودم دیدم پشتم میگفتن من سپردمشون به خدا فقط خدا می‌تونه جوابشون بده

دلت خوشه خواهر من میگم اینا مارن مار من یکی از همون بزرگترها که اومده بود دنبالم فرستادم سراغشون چنا ...

دلیل اینکه با این ها وصلت کردی چی بود دختر خوب  امیدوارم از دستشون نجات پیدا کنی

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

دلیل اینکه با این ها وصلت کردی چی بود دختر خوب امیدوارم از دستشون نجات پیدا کنی

گفتم خواهر بالا سنم کم بود دختری نبودم که دنبال پسر و دوستی و.. باشم سرم انداخته بودم پایین میرفتم مدرسه و برمیگشتم تا این از خدا بی خبرا منو از بابا بزرگم خواستگاری کردن اونم مثلا بزرگتری کرد برام دمش گرم گفت بچه خودمونه میشناسیمش از غریبه بهتره خودشون بریدن و دوختن من اصن راضی نبودم اما انقد فشار آوردن روم که اره میشناسیمش خوبه و فلانه تا منم قبول کردم اصن  درست حسابی هم نمیشناختمش اما انقد دو رو آن که همه فک میکردن پسر خوبیه بعد عقد یواش یواش گنداش در اومد گند زدن به زندگیم تو این سن مطلقه شدم هر بار میرم دادگاه اونجا دلشون برام میسوزه حالا مادر بیشرفش همه جا با افتخار میگه چند سال عقدی پسرم بوده چند سالم تو دادگاه اسیرش میکنیم دیگ کسی سمتش نره ولی من برای پسرم میرم زن میگیرم کنار خودم بمونه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792