من خونه داییم بودم
بابام گفت وقتی بهت تک زنگ زدم بیا سر کوچه سوار شو که ما دیگه تو نیاییم
خلاصه بابام میسکال زد منم زودی با داییم اینا خدافظی کردم
داشتم از میرفتم سر کوچه(خونه داییم اینا وسط کوچس تا سر کوچه ۲ دقیقه راهه)
بعد یه پیرزنه اومد جلو گفت دخترم یه کمکی بهم میکنی
منم یه نگاه به سر و وضعش کردم دیدم در اون حد گدا نیست که با ۵۰۰ تومن کارش راه بیفته
چون راستش من پول نقد یه ۲ تا سکه ۵۰۰ تومنی داشتم تو جیبم
گفتم خانوم شرمنده من پول نقد همراهم نیست کارت دارم
تا اومدم بهش بگم بیا بریم سرکوچه از بابام بگیر
یهویی سرم داد زد گفت اره فقط بلدی خودتو ازک بزک کنی واسه پسرا و با اون کفشای پاشنه بلندت تق تق بری دنبال ج...بازی این موقع شب😐😐
دل رحم که نداری به من پیر زن کمک کنی😐
منم گفتم حرف دهنتو فهم ...پول که هیچی کوفتم بهت نمیدم😂😂
بعد بدو بدو کردم اومدم تو ماشین بابام😂😂