2777
2789
عنوان

چجوری خونوادتونو راضی کردید 🥲

| مشاهده متن کامل بحث + 148 بازدید | 24 پست
طبیعتا الان زیاد روت حساسن خانوادهحق دارنمیترسن تصمیمت اشتباه باشه

مطمئنم که اشتباه نیس من هنوز آن‌چنانم درگیر عشق و عاشقی نشدم ولی میدونم که نمیتونم به غیر از این رو کسی حساب کنم یکیو فرستادم رفت تحقیقم کرد راجبش هیچ کس چیز بد نگفته بود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مطمئنم که اشتباه نیس من هنوز آن‌چنانم درگیر عشق و عاشقی نشدم ولی میدونم که نمیتونم به غیر از این رو ...

عزیزم همین که میگی مطمئنم یعنی داری راهو اشتباه میری

نمیگم طرف ادم بدیه شایدم واقعا گزینه مناسبی باشه ولی به چشماتم اینقدر اعتماد نداشته باش که بگی مطمئنم

خیلی زوده واسه مطمئن بودن

{ خانم هستم }
تو فکرش هستم🤣🤣

دو هفته نرفتم خونه پیش مادربزرگم موندم 

بعد که رفتم خونه روز بعد رفته بودیم بیرون دوتایی آخر شب مامانم با داداشم کوچیکم اومد سراغم که باکه بابام چیزی گفت بگه خونه خالم بودیم 

داداشم برا خواستگاری نبودش خوابیده بود نمیدونست اونی که بیرون بودم باهاش کی بود 

تا رسیدیم به بابام گفت با یه پسره ای بیرون بودیم یه پلاستیک بزرگ خوراکی خریده بود مامانی نذاشت بخورم 🤣 اونجا بود که دعوا شروع شد و بابام فهمید یواشکی بیرون می‌رفتیم تا ساعت ۶ صبح جیغ و داد و دعوا بود تو خونه 

صبح زود زنگ زد شوهرم که دخترمو بت نمیدم و داد و هوار 

ولی بعد که آروم شد راضی شد و سه روز بعدش آزمایش دادیم و رفتیم خرید با شوهرم و  نامزد کردیم 

مرا عهدیست با ماهی ؛ که آن ماه آنِ من باشد / مرا قولیست با جانان ؛ که جانان جانِ من باشد 🫂♥️ .خیاطم🥹🪡🧵

من مشکل اصلی مامانمه بابام خیلی منطقیه مامانم فقط عصبی برخورد میکنه راحت نیستم زیاد باهاش

منم همین شرایطو داشتم هزار برابر بدتر، ما از دوتا شهر متفادت، دوتا فرهنگ و قوم متفاوت بودیم با هزار و دویست کیلومتر فاصله. آخرشم دوستم اومد خونمون مثلا دور از چشم من با مامانم حرف زد گفت حالش خوب نیست (یعنی من) داره افسرده میشه و فلان و از این جور حرفا تا بالاخره مامانم اینا قبول کردن یه بار بیان خواستگاری

خودت باش! مگه خودت چشه؟ 
دو هفته نرفتم خونه پیش مادربزرگم موندم بعد که رفتم خونه روز بعد رفته بودیم بیرون دوتایی آخر شب مامان ...

مامان من از اوناییه ک زندانی میکنه منو😂😂😂البته نمیدونم الان واکنشش چی باشه😂😂فقط تو فکر اینم برم با مامان‌بزرگم حرف بزنم بیاد وساطت کنه😂😂

منم همین شرایطو داشتم هزار برابر بدتر، ما از دوتا شهر متفادت، دوتا فرهنگ و قوم متفاوت بودیم با هزار ...

دلم میخاد بگم مامانش زنگ بزنه ولی واکنش مامان میترسم بد باشه

مامان من از اوناییه ک زندانی میکنه منو😂😂😂البته نمیدونم الان واکنشش چی باشه😂😂فقط تو فکر اینم برم ...

من بابام مث مامان توعه اخلاقش🤣

مرا عهدیست با ماهی ؛ که آن ماه آنِ من باشد / مرا قولیست با جانان ؛ که جانان جانِ من باشد 🫂♥️ .خیاطم🥹🪡🧵

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز