خروجیها: یه کفی کتری برقی اضافه، چند سال منتظر بودم یکی از اینا خراب بشه اون جایگزین بشه ولی خب نشد.
یه کلاه که به پسرم نمیومد جای مشخصی هم نداشت هر بار از یه کمد به یه کمد دیگه جا به جا میشد تا بالاخره انداختمش.
یه جامدادی فلزی، معلم پسرم گفت حتما باید جامدادی پارچه ای باشه.
اسباب بازی شکسته
ورودی ها: دو تا پیراهن برای پسر کوچیکم همسرم گرفت که یکی دو سایز بزرگند و باید بذارم برای سال بعدش.
باید برای پسر بزرگم خرید میکرد نه کوچیکه.
یه بالشت همسرم برای خودش گرفت گفت بقیه راحت نیستند.
الان ۱۵ تا بالشت دارم غیر از کوچیکها.😕