وقتی این صحنه رو دیدم خیلی بهم ریخته ام واقعا حرصم گرفته بود بچه ها هم مشخص بود که شیفت بعد از ظهرن کیف هاشون رو دوششون بود
بلند شدم برم باهاشون حرف بزنم که حداقل متوجه بشه کارش اشتباهه رفتم ب اون اقا پسری که بزرگتر بود گفتم تو که بزرگتری این چ حرکتیه واقعا جای تاسف داره برا تو اینا خب بچشون این انکار کرد که من کاری نمیکردم من داشتم ازش میگرفتم در صورتی که خودمم دیدم واسش روشن کرد