2777
2789
عنوان

دارم دیوونه میشم بگین چیکار کنم

8612 بازدید | 53 پست

نمیدونم از کجا شروع کنم.از وقتی که یاد دارم همش تو خونه ما دعوا بوده.بچگی و جوونیم حروم شد وسط دعوای پدر و مادرم و برادرام.مادرم زن بساز اما ساده ایه.کسی که هیچ وقت نتونست حقشو از زندگی بگیره.یه وقتایی میگم اصلا این زن تو زندگیش خوشحال بوده یانه؟ازدواج کردم و گفتم میرم سر زندگیم و از این تنشها و استرسها دور میشم ولی نشد.خیلی دلسوز و دل رحمم مثل مادرم.هرکی بدی کنه زود یادم میره و باز کمش میکنم.حالا همه اینا به کنار،دیگه نمیتونم گذشته رو برگردونمو از اول زندگی کنم.مشکلم اینه که الان برادرام آدمای عصبی و پرخاشگری شدن.یکیشون ازدواج کرده ولی با خانم همش دعوا دعوا اون یکیم افسردگی گرفته.واقعا ما داریم تاوان چی رو میدیم؟برادرم رفته خونه مجردی گرفته.دارم دق میکنم.چرا خدا صدامونو نمیشنوه.اصلا مارو میبینه؟میبینه ما داریم تو آتیش میسوزیم.خیلی خستم.شوهرم امروز فهمید که باز برادر و پدرم دعوا داشتن.میگه دیگه نمیزاره برم خونشون.منم ازدواج کردم یه شهر دیگم.همینجوریش دیر به دیر میرم.هرچند هروقت که میخواستم بیام خونه پدرم پام پیش نمیرفت.همش دلهوره داشتم.دلم برا مادرم میسوزه.سکته کرده جسمی و روحی مریضه.آخه من چطور تنهاش بذارم؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب عزیزم مامانت ی مدت ببر پیش خودت اگر مشکلی نداره همسرت با این موضوع

یه خورده از محیط پر تنش و استرس دور باشه تا حال هردوتون خوب بشه

 آرامـــش سهــم قلبیـــست کــه در  تصرف خـــــ❤ـــدا باشد....

وای از روزی که هیچ کمکی به عزیزت نتونی بکنی ادم دیوونه میشه

برای برنگیختن حسادت اسب سوار خر نشو همین دیگه گفتم سوار هر خری نشین                                                                                         یه عده انگار دوراز جون ادم نیستن مثله ادم باهاشون حرف میزنی گاز میگیرن 😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕متاسفانه بعضیارو نمیشه قانع کرد، باید به نفهمیشون احترام گذاشت                                به بعضی ها باید گفت کورمون نکنی با اون روشن فکریت چلچراغ

زندگی باباو مامان منم تقریبا اینجوریه...کاری جز دعا ازم برنمیاد...ولی اگه میتونستم یه شغلی پیدا کنم از نطر مالی مادرمو ساپورت کنم خیلی خوب میشه...امیدت به خدا

وقتی خدا را دارم...بی نیاز از هرکسی هستم..💕

خدا کمکت کنه انشاله این مشکلات تو خیلی از خانواده ها هست بعضی مسائل رو نمیشه تغيير داد منم مشکل دارم ولی یه مدل ديگه بغیر از فکر کردن و غصه خوردن کاری از دستم بر نمیاد

🍀🍀🍀🍀تو همون شبدر 4 برگ منی🍀🍀🍀🍀عزیز دل مامان💕
خب عزیزم مامانت ی مدت ببر پیش خودت اگر مشکلی نداره همسرت با این موضوع یه خورده از محیط پر تنش و است ...

پدرش چی؟ 😔 اونم سنش بالاس

هرگز باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگری مقایسه نکن، به دیگران حسادت نکن و از زندگی خود راضی باش و این برای تو بهتر است اگر بدانی.

من ی برادر دارم خیلی عصبیه پسر خوبیه اما عصبیه.دیگه واقعا از دست دعواهای اون و مامانم خسته شدم تا حدی ک دعواهاشون باعث شد من افسردگی بگیرم.ازدواج کردم ولی خیلی کم میرم خونه مامانم چون همش میترسم باهم دعواشون بشخ.شوهرمم ب خاطر دعواهاشون نمیزاره زیاد باهاشون در ارتباط باشم ک عصبی نشم.پدرمم فوت کرده.حالتو میفهمم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز