دیشب پیام داد صبح میام مدارکمو بردارم صبح دیدم نون گرفته اومده نشستیم صبحونه خوردیم یکم صحبت کردیم هنوزم سر همون حرفش هست که دوسم نداره اما قراره بریم مشاور و کمک کنه زندگیمونو بسازیم خودشم قبول داره از من ساده تر و دلرحم تر و مظلوم تر تو دنیا نیست گرچه امشبم رفته با دوستش بیرون ولی خب آروم ترم که یکم بینمون گرم شده