بچه ها ما شیر ابمون از زیرش اب میداد یک سطل زیرش گذاشته بودم تو کابینت ولی میشد از شیر اب استفاده کنی
پدرشوهرم گفت من میام درستش میکنم
اومد بازش کرد نتونست درست کنه هیچ نتونست ببندش شبم بود کسی نیومد درستش کنه
شیر ابم نمیشد استفاده کنیم همونجور ولو همه وسایل شیر اب
حالا من اینو کار ندارم این دلیل عصبی بودنم نیس
وسیله شو جا گذاشت خونمون بعد قرار شد شوهرم براش ببره
شب بود حدود ساعت ده ک گوشی شوهرم زنگ خورد رفت دم در
منم تو اشپز خونه داشتم تمیز کاری میکردم دخترم و شوهرم تو حال دراز بودن جاهامونم پهن بود
بعد ک رفت دم در دیدم برادر شوهرم لومد تو گفت سلام من موندم اصلا دیگ چکار کنم بعد پشت سرش پدرشوهرم و مادرشوهرم اومدن
بعد گف اومدیم وسایلارو بگیریم ی چای هم بخوریم
حالا من با لباس تو خونه و شلوارک و قیافه داغون به خودم نرسیده بودم 😑😑😑😑
داشتم از درون خودمو میخوردم
ادم یک ندایی یک چیزی میده قبل از اومدنش یا نه؟؟؟؟؟
همینجور میای دم در بعدم میای تو خب شاید لخت بودم