2777
2789

تو ازدواجم هیچ عشقی نداشتم الان که نزدیک دو ساله ازدواج کردم بازم عشق ندارم فقط تعهد و دلسوزی. همیشه حسودیم میشه به کسایی که با عشق ازدواج کردن . زمانی که دبیرستانی بودم عاشق پسر همسایه مون شده بودم کم سن بودم ولی حتی سالها بلد وقتی میدیمش با وجود اینکه ازدواج کرده بود تپش قلب میگرفتم. خانمش فوت کرد در جوانی . یه بچه کوچک داشت با وجود اینکه مجرد بودم دوست داشتم باهام ازدواج کنه. متاسفانه دیگه شهر ما زندگی نمی‌کرد و فکر کنم اصلا منو یادش نمی اومد

حالم از این عشق هایی که یه طرفه است و ته اش نرسیدن هست بد میشه

حتی یه خواستگار داشتم بعدا که شکلش شبیه پسر همسایه مون بود و الان پشیمونم چرا باهاش ازدواج نکردم

کاش فراموش میکردم و حالم با زندگی خودم و شوهرم خوب میشد 

هیچ وقت نتونستم شوهرم را از ته دل دوسش داشته باشم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا؟مگه شوهرت آدم بدیه؟

نه ولی ازدواج سنتی کردم هیچ شناختی نداشتم حسی نداشتم بهش . همه بهم گفتن بعدا حس ایجاد میشه ولی نشد. اونقد حالم بده از وقتی ازدواج کردم همش مریض ام حمله پانیک گرفتم قلب درد گرفتم از بس گریه کردم. 

اگه شوهرت خوبه سعی کن دوستش داشته باشی 

بازم کسی هست که خواسته زندگیش رو باهات قسمت کنه 

من چی که تک فرزندم و اذیتی نداشتم برای خانواده و همین چند دقیقه پیش مامانم طعنه زد که خواستگار نداری 

دلم خیلی پره 

تصور کن، گوش کن، بنویس، بگو و تکرار کن، بهش میرسی اگه نرسی به بهترش میرسی، امیدوار باش. 

نه ولی ازدواج سنتی کردم هیچ شناختی نداشتم حسی نداشتم بهش . همه بهم گفتن بعدا حس ایجاد میشه ولی نشد. ...

مگه نامزدی نداشتی؟ چرا دوزان اشنایی نداشتین پس. 

زندگیم یهو عوض شد، خیلی یهو.  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792