من یه بار خواستم تولد مادرشوهرم سورپرایزش کنم با شوهرم و برادرشوهرام یه صبحانه ی مفصل و درست و حسابی و رنگی پنگی چیدیم که از خواب که بیدار میشن سورپرایز بشن
بعد برادرشوهرم رفت بیدارش کنه طبقه بالا بودن. در رو قفل کرده بودن و باز هم نمیکردن. هیچ وقت قفل نمیکنن مگر در مواقع خاص.
خلاصه خیلی جلوی برادرشوهرم شرمنده شدم که چنین وضعیتی رو براشون به وجود آوردم. یه ساعت طول کشید تا جمع و جور شدن و اومدن پایین و بیشتر ازینکه خوشحال بشن خجالت زده بودن پدرشوهر مادرشوهرم.
ولی ناهار خوبه. برای ناهار هرکار خواستی بکن از این اتفاقات پیش نمیاد.