چقدر زندگی بعد جدایی سخته خانوادم همش حرصم میدن فحشم میدن فحشای بدها
پشت این خواهر افریته ام وایسادن اونم هی فحشای زیر ناف میده بهم
بهم شماتت میکنن چون بچه هام شوهرم نمیده
انگی نمونده بهم نچسبونن
امروز ایام فاطمیه بود از خدا خواستم یا منو بکشه یا کاری کنه برام
خونه بابامم حسرت خوراک خوب و پول بدلم مونده
مامانم دست دست لباس و آرایش برا دخترش میگیره ولی منو محل سگم نمیزارن
دیگه خستم
آنقدر گریه کردم چشمام خشک شده
شوهر نامردم هیچی نزاشت برام بمونه در والی ک فعلا دادگاه نرفتیم اگ بریم ببین مهریه هم نمیده میدونم