اسم هاشون: تهرانی: آرین و قمی: امیرمحمد و خودم: مهدیس
تعداد فامیل:خودم :۳ تا دایی_ یک خاله_ ۲ تا عمو_ ۳ تا عمه(همشون ازدواج کردن،یکی از عمه هام و یکی از عموهام و خالم نوه داره)
تهرانی:۲ تا دایی_ یک خاله_۳تا عمو_۱ عمه(همشون ازدواج کردن،همشون نوه دارن به جز خاله اش که هنوز بچه هاش ازدواج نکردن)
قمی:۴تا دایی_۳ تا خاله_۵تا عمو_۴ تا عمه( همشون ازدواج کردن و نوه دارن و بزرگترین نوه شون نوه ی خالشه که ۲۰ سالشه و کوچک ترین نوه ی عموشه که ۶ سالشه)
سن پدر و مادرشان:خودم: پدرم ۴۷ و مادرم۴۵،تهرانی:پدر و مادر هر دو: ۵۰، قمی: پدر ۵۴ و مادر۴۷.
نظر پدرم: بابام میگه خواستگار اولی با اصیل تر هستند و چشم و دل سیر تر هستند ،احترام میزارن برای نظرات ما و رسم و رسومات شهرمون، پسر هم خیلی با اخلاق تر و خوش مشرب تر هست.
نظر مادرم: مامانم میگه خواستگار اولی استقلال مالی داره و به غیر از اون استقلال ذهنی داره و چشمش به دهن پدر و مادرش نیست و تصمیم گیرنده زندگیش خودشه و قدش هم خیلی بهتر از اون یکی هست، چهره ی خیلی بهتری نسبت به قمی داره، به زن خیلی اهمیت میده و یجورایی میپرسته زن را.
نظر خودم: تهرانیه خیلی خوش اخلاق تر و خیلی باشعور تر بود،وضعیت مالیش خیلی بهتر از قمیه بود،برای خواستگاری هزینه کرده بود جلسه اول یه جعبه شیرینی+ یه سوغاتی از تهران آوردند_ جلسه دوم یه سبد گل آوردن و جلسه آخر هم یه جعبه شیرینی به اضافه یه دسته گل و یه نیم ست نقره هدیه آوردند توی هر سه جلسه هم داماد و پدرش کت و شلوار پوشیده بودند، خواستگار قمی جلسه اول هیچی نیاوردن و تازه ۱ساعت و نیم هم دیرتر از زمان تعیین شده اومدن،جلسه دوم یه جعبه شیرینی آوردن که اگه نمیاوردن سرسنگین تر بود آخه کی برای مجلس خواستگاری شیرینی زبون میاوره و جلسه ی دیگه ای اونا نیومدن و توی هر دو جلسه پسره یه تی شرت با شلوار مام استایل پوشیده بود و پدرش هم پیراهن و شلوار و خواهر (کوچکتره فقط اومده و بزرگتره هیچ کدوم از مراسمات را نیومده)و مادرش هم خیلی معمولی اومده بودند.