2777
2789
عنوان

جواب مثبت به خواستگار

294 بازدید | 21 پست

سلام لطفاً راهنمایی کنید

خانما برام دو تا خواستگار اومده که از نظر خانواده ام اوکی هستند ولی یکنفرشون را باهاش موافق تر هستند ولی انتخاب آخر را به عهده ی خودم گذاشتن. مشخصات ظاهری و اخلاقی هر دو را میگم شما نظر بدین که کدومشون خوبن و یه نکته اینکه قراره دو سال نامزد باشیم تا من درسم تموم بشه و بعد از دو سال اقوام دو طرف خبردار بشند و فعلاً فقط خانواده ی خودمون بدونند.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

معرفی خودم: اصفهانی هستم،متولد ۸۴،فرزند کوچک خانواده،یک خواهر دارم که ازدواج کرده،رنگ پوستم سفید،چشم قهوه ای تیره،موی حالتدار مشکی،قدم ۱۷۲،وزن۶۰، دانشجوی ترم سوم لیسانس روانشناسی،اهل قلیون و مشروب و مواد مخدر نیستم، چادری نیستم و شالم عقبه، نماز و روزه هام را مقید همش را انجام نمیدم ولی بیشتر وقتها نماز میخونم و روزه هم به خاطر افت فشار خیلی شدید و سرگیجه تقریباً شاید ۵یا ۶ تاش را بگیرم، وضعیت مالی خانواده ام هم خوبه در حد متوسط هست یه خونه ی دو طبقه توی خیابون نظر (خیابان خواجه پطروس)داریم که متراژ زمینش ۲۲۰ متره و ساخت هر طبقه اش ۱۵۰ متره و طبقه اول دو خوابه و طبقه دوم سه خوابه هست _ سه تا ماشین داریم یکیش اسپورتیج هست که مال بابامه یکیش النترا هست که مال مامانمه و یکیش هم تارا هست که بابام برای دمدستی ازش استفاده می کنه و قبلاً دست خواهرم بود و الان هم دست منه. یه باغ توی نجف آباد داریم و یه باغ هم قبلاً مال پدربزرگ پدریم بود که بعد از فوتش به بابای من و عمو بزرگم رسید که توی کبوتر آباد اصفهان هست.



خواستگار اول : تهرانی هست، متولد ۷۲ ، فرزند بزرگ خانواده، یک خواهر (۷۹) و یک برادر(۸۶) داره، رنگ پوستش سفید، رنگ چشم: قهوه ای روشن ، موی فر درشت (تقریباً مثل خودمه موهاش) قهوه ای خرمایی، قدش به گفته ی خودش ۱۸۵، ورزشکار و چهارشونه است و وزنش من حدس میزنم بین ۸۰ تا ۹۰ هست‌، فوق لیسانس داره، مدیر عامل شرکت پیمانکاری هست، درآمدش بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون هست ( من دقیقش را میدونم ولی اینجا خیلی مهم نیست گفتنش)، اهل قلیون و مشروب و مواد مخدر نیست، اهل حلال و حرومه، نماز خون و روزه گیره، خونه و ماشین از خودش داره،وضعیت مالیش خوبه جوری که توی خواستگاری مطرح کردن که نیازی به جهیزیه نیست، مهریه پیشنهادیشون (با توجه به اینکه اصفهانی ها مهریه ی بالا در نظر میگیرند این پیشنهاد را دادن و شیربها را هم راجع بهش سوال کردن که ما گفتیم همچین رسمی نداریم) ۱۳۰۰ سکه + یه باغ ویلا حدوداً ۲۰۰۰ متری در شمیران تهران + ۳ دونگ از منزل شخصی داماد، خانواده ی متوسطی داره و خودش تلاش کرده تا به این ثروت رسیده.

معرفشون: پسر داییش همکلاسی شوهر خواهرم توی دانشگاه دولتی اصفهان بوده



خواستگار دوم:قمی هست،متولد۷۸، فرزند وسط خانواده،یه خواهر بزرگتر از خودش داره که ازدواج کرده (۷۰)و یه خواهر کوچکتر که دانشجو هست(۸۲)،رنگ پوستش سبزه روشن هست، رنگ چشم: عسلی روشن،موی لخت و مشکی ،قدش به گفته ی خانواده اش ۱۷۸ ،وزنش پشت تلفن مادرش گفت حدوداً ۸۰ ولی من که دیدمش به نظرم چاق تر میزد،فوق لیسانس حسابداری داره و توی شرکت خصوصی مدیر مالی هست،درآمدش بین ۵۰ تا ۷۰ میلیون هست (بازم دقیقش را بیان کردن ولی من نیاز نمی‌دونم بگم)، اهل قلیون هست ولی مواد مخدر و مشروب خیر،اهل نماز و روزه نیست و مذهبی هم نیست،خونه داره ولی ماشین خیر،وضعیت مالیش متوسطه و به خاطر پدرش خوبه یعنی خونه پدرش براش خریده،جهیزیه خیلی براشون مهم بود و حتی وقتی ما گفتیم رسم داریم صوتی-تصویری و یه دونه فرش با داماد باشه بیان کردن اونا همچین رسمی ندارند و مهریه به عهده ی عروس هست، مهریه هم گفتند بیشتر از ۴۰۰ تا سکه نمیتونن بدن و تازه اگه اقلام جهیزیه که ما گفتیم را بخرن فوقش ۲۰۰ سکه میدن حتی قبول نکردند که ما رسم داریم زمین به اسم عروس میزنیم برای مهریه و گفتند ما از اینکار ها نمیکنیم.

معرفشون: خواهر بزرگترش دانشگاه دولتی قم همکلاسی عروس خاله ی من بود و دوست عروس خالم هم هست.(عروس خالم اصفهانی هست)

تفاوت های دو تاشون: خواستگار اول برای خواستگاری سنگ تموم گذاشتن و دومی ها برعکس، با حجابم هیچ کدوم مشکل خاصی نداشتن فقط خواستگار دومی با حجابم یه خورده مشکل داشت و می‌گفت مثل دختر هایی که بیرون هستند بدون روسری برم بیرون ولی خواستگار اولی گفت مشکلی نداره اگه جایی روسری سرم نکنم ولی حتماً جایی باشه که آدم هیز و هوس باز نباشه، خواستگار اول گفت مراسم عقد و عروسی به عهده‌ی خودش هست و خانواده من فقط هزینه آرایشگاه و لباس عروس را بدن که البته با پرداخت هزینه ی این دو مورد هم مخالفتی نداشت ولی گفت شاید خانواده ی من بهشون بربخوره‌ ( منظور لباس و آرایشگاه عقد هست و گرنه عروسی کامل با اوناست)، خواستگار دومی گفت مراسم عقد صفر تا صدش با خانواده عروس و مراسم عروسی یه مهمونی طوری با حضور بزرگتر ها که هزینه تالار و لباس عروس با خانواده داماد و هزینه آرایشگاه با خانواده عروس هست و جهاز بینی و خونچه برون هم ندارند، خواستگار اول مراسم عقد توی شهر ما برگزار بشه که ما راحت باشیم و مراسم عروسی هر جایی که تصمیم به زندگی کردن و خونه داشتن کردیم همونجا مراسم را بگیریم و خواستگار دوم هر دو مراسم را گفتن قم بگیریم، خواستگار اول ادامه ی تحصیل و شاغل شدن را به عهده ی خودم گذاشتن ولی خواستگار دوم گفت تا مدرک فوق لیسانس بیشتر نمیتونم بخونم و شاغل شدن را هم باهاش مخالفت کردن

اسم هاشون: تهرانی: آرین و قمی: امیرمحمد و خودم: مهدیس

تعداد فامیل:خودم :۳ تا دایی_ یک خاله_ ۲ تا عمو_ ۳ تا عمه(همشون ازدواج کردن،یکی از عمه هام و یکی از عموهام و خالم نوه داره)

تهرانی:۲ تا دایی_ یک خاله_۳تا عمو_۱ عمه(همشون ازدواج کردن،همشون نوه دارن به جز خاله اش که هنوز بچه هاش ازدواج نکردن)

قمی:۴تا دایی_۳ تا خاله_۵تا عمو_۴ تا عمه( همشون ازدواج کردن و نوه دارن و بزرگترین نوه شون نوه ی خالشه که ۲۰ سالشه و کوچک ترین نوه ی عموشه که ۶ سالشه)

سن پدر و مادرشان:خودم: پدرم ۴۷ و مادرم۴۵،تهرانی:پدر و مادر هر دو: ۵۰، قمی: پدر ۵۴ و مادر۴۷‌.



نظر پدرم: بابام میگه خواستگار اولی با اصیل تر هستند و چشم و دل سیر تر هستند ،احترام میزارن برای نظرات ما و رسم و رسومات شهرمون، پسر هم خیلی با اخلاق تر و خوش مشرب تر هست.

نظر مادرم: مامانم میگه خواستگار اولی استقلال مالی داره و به غیر از اون استقلال ذهنی داره و چشمش به دهن پدر و مادرش نیست و تصمیم گیرنده زندگیش خودشه و قدش هم خیلی بهتر از اون یکی هست، چهره ی خیلی بهتری نسبت به قمی داره، به زن خیلی اهمیت میده و یجورایی میپرسته زن را.

 نظر خودم: تهرانیه خیلی خوش اخلاق تر و خیلی باشعور تر بود،وضعیت مالیش خیلی بهتر از قمیه بود،برای خواستگاری هزینه کرده بود جلسه اول یه جعبه شیرینی+ یه سوغاتی از تهران آوردند_ جلسه دوم یه سبد گل آوردن و جلسه آخر هم یه جعبه شیرینی به اضافه یه دسته گل و یه نیم ست نقره هدیه آوردند توی هر سه جلسه هم داماد و پدرش کت و شلوار پوشیده بودند، خواستگار قمی جلسه اول هیچی نیاوردن و تازه ۱ساعت و نیم هم دیرتر از زمان تعیین شده اومدن،جلسه دوم یه جعبه شیرینی آوردن که اگه نمیاوردن سرسنگین تر بود آخه کی برای مجلس خواستگاری شیرینی زبون میاوره و جلسه ی دیگه ای اونا نیومدن و توی هر دو جلسه پسره یه تی شرت با شلوار مام استایل پوشیده بود و پدرش هم پیراهن و شلوار و خواهر (کوچکتره فقط اومده و بزرگتره هیچ کدوم از مراسمات را نیومده)و مادرش هم خیلی معمولی اومده بودند.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792