2777
2789

سالهاست ازدواج کردم شوهرم هیچ کاری به کارم نداره،طلاق هم نمیده چون میگه بچه ها به پدر مادر نیاز دارن، خودمم دلم نمیاد بچه هارا بزارم و برم ،،حضانت بچه هم میگه نمیدم حتی در ازای بخشش مهریه و حتی دادن پول از طرف من ،،از طرفی خیلی برا شغل و کارم تلاش میکنم اما به اندازه زحمتم درآمد ندارم،از طرفی دلم مرگ می‌خواد ،ولی توان و جرات خودکشی ندارم و نمیدونم‌ بعدش چی بسر بچه هام میاد،،دلم می‌خواد یه روز صبح دیگه نباشم اصلا  

با همسرتون مشکلتون چیه ؟سرچی اختلاف دارید؟

بچه دارید خداروشکر کنید 

بچه خودش امید به زندگیه بنظرم

و اینکه شاید افسردگی دارید برید درمان کنید با دارو 

دکتر عصاب و روان برید حل میشه تا حدودی دیدتون به زندکی عوض میشه 

البته اینم بگم زندکی توی ایران برای همه اینطوری ناامیدطور شده سخت شده

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

با همسرتون مشکلتون چیه ؟سرچی اختلاف دارید؟بچه دارید خداروشکر کنید بچه خودش امید به زندگیه بنظرمو این ...

همسرم آدم بی‌فکریه ،به همه اعتماد میکنه و سرمایشو هدر میده برا من و حرفام ارزشی قایل نیست ،،دلم برا بچه ها میسوزه کاش نداشتم ،،دارو هم میخوردم با سرترالین خیلی چاق شدم با فلوکستین هم دیدم مختل شد کلا 😕😕

همه همينن هشتشون گرو نهشونه امروز ب ماازسه تابانک زنگ زدن چکاي شوهرم برگشت خورده برم بچمو بکشم ک واي ...

واقعا سخت شده زندگی پس چرا ما بچه بودیم اینجور نبود ؟پدر مادر هم کارمند بودن ولی باز آدم دلش بیشتر خوش بود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792