دستمو از چاله اورده بودم بیرون که دخترداییم کمکم کنه بیام بالا.... دخترداییم از شدت خنده نمیتونست کمکم کنه🤣🤣 اون بالایه چاله میخندید، من تو چاله میختدیدم...🤣🤣 یه نیم ساعتی طول کشید تا بیام بیرون🤣🤣 تا نصفه دخترداییم میکشیدم بیرون، دوباره از خنده ولم میکرد من میوفتادم پایین🤣 بعد که اومدم بیرون دوباره عینک دودی زدم به راهمون ادامه دادیم😎😎😎
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.