فدات شم گلم
اره صورتش هم سوخت طوریکه خدا نصیب نکنه روزی که به زور التماس کردم تا برم پیشش و توی بیمارستان بردنش حمام و باند صورتشو باز کردن
وااااییی من از ترس میلرزیدم بخودم میگفتم خدا یا این عشقِ منه؟
این شوهره با ابهتِ منه؟؟؟
بعد میگفتم تو که صورتت چیزی نشده جانا
ایمطوری میگفتم که بهش روحیه بدم
ولی الان خدارو شکر اصن معلوم نیست کهصورتش سوخته خدارو شکر