من طبقه بالای مادرشوهرمم
پول داریم اما شوهرم حاضر نیست خونه جدا بخریم
هر روز باید برای دوتا خانواده غذا بپزم تا اینجاش مشکلی نیست من ک دارم غذا میپزم موادو اضاف میکنم
مشکل از اونجایی ک وقتی رفتم اونجا سه تایی میشنن فقط دستور میدن
کیفمو بیار
قرصامو بیار
اب بیار
میوه بیار
چایی دم کن
و....
بعد هیچوقت خونشو جارو نمیکنه من حالم بهم میخوره پامیشم جارو نپتون میکشم چون خانم از صدای جارو برقی بدش میاد
بعدم تا غذا خوردم مجبورم سریع پاشم ظرفا رو بشورم
نه فقط ظرف غذا
یه عالمه ظرف کثیف همه جای اشپزخونه ریخته
از سینکش نگم حالتون بهم میخوره با سیم میشورم هر روز
حرفم بزنم شوهرم منو خورده
من میگم حداقل براش غذا بپزم ولی هرکی جدا غذاشو بخوره